سینما، ادبیات، مطالعات فرهنگی و ...
عکس جدید: من مادر هستم
زلزله زدگان آذربایجان شرقی
چند اظهار نظر از آنتونی هاپکینز در آستانه 74 سالگی
فردا 31 دسامبر آنتونی هاپکینز بازیگر بریتانیایی هالیوود که با بازی در نقش قاتل زنجیره ای در سه گانه «سکوت بره ها» به شهرت رسید، 74 ساله می شود.
فیلیپ آنتونی هاپکینز بازیگر بریتانیایی در 31 دسامبر 1937در ولز به دنیا آمد. وی در طول عمر هنری اش یک بار در سال 1991اسکار بهترین بازیگر بخاطر بازی در «سکوت برهها» دریافت کرد. از دیگر دستاردهای وی در این عرصه دریافت جایزه گلدن گلوب در سال 2006برای یک عمر بازیگری است. هاپکینز که فردا 74 ساله می شود، امسال در نقش کارگردان مشهور سینما آلفرد هیچکاک به بازی پرداخت و بازی درخشانی از خود ارائه داد که انتظار می رود اسکار 2013 را برای این بازی به دست بیاورد.
گزارش زیر بخش هایی از گفتگوهای معروف او در اظهار نظر نسبت به بازیگری و نقش هایش است.
درباره جایزه اسکار
*این جایزه برای من اهمیتی ندارد. مردم در رفتار خود با نامزدهای دریافت اسکار اغراقآمیز و تملقآمیز برخورد میکنند. این جایزه بیشتر یک رقابت در شهرت است تا یک جایزه واقعی سینمایی! هنرمندان و سینماگران هم رفتار چاپلوسانه ای در مقابل برگزارکنندگان اسکار دارند. من به هیچوجه نمیتوانم اینگونه رفتارها را تحمل کنم!
درباره بازی در نقش هیچکاک
*خیلی خوشحالم که میشنوم بازی ام را معرکه توصیف می کنند. راستش را بگویم وقتی ساخت فیلم تمام شد خیلی میترسیدم. با خودم میگفتم فرار کنم و بروم در قطب شمال زندگی کنم. نمیدانستم دقیقا نتیجه کار چه شده است. خودم فیلم را اولین بار چندی پیش دیدم، البته نه همراه تماشاگران و به نظرم کار خوبی شده است. دیگر احساس ناامنی نمیکنم و از کار راضی هستم.
درباره اینکه آیا هیچکاک از بازی او راضی ست؟
*به نظرم بله، چون حس میکنم وقتی دارید با یک استاد کار میکنید، با کارگردانی مثل او نیاز به بازی کردن ندارید. داستان جالبی شنیدهام درمورد یک بازیگر متداکتور که با هیچکاک کار میکرد و با هم کنار نیامدند. بازیگر هیچکاک را دوست نداشت چون اجازه نداشت بر بازیاش کنترل داشته باشد. بازیگر به دنبال انگیزه بود و هیچکاک هم به او میگفت وقتی صحنه را گرفتیم انگیزه پیدا میکنی. آنها با هم کنار نیامدند چون هیچکاک میگفت این دوربین است که بازیگر را هدایت میکند. هیچکاک معرکه بود. او میدانست باید مثلا از کدام زاویه نما را بگیرد تا اگر میخواهد بازیگری شبیه یک قاتل باشد، شبیه یک قاتل بشود!
درباره رویاهای یک بازیگر
*همه ما آدم ها رویاپردازی می کنیم و سینما وسیله ای است که این رویاها را به صورتی تصویری به نمایش می گذارد. من بازیگر هم این رویاها را بازی می کنم. هریک از ما براساس روحیه و خلق و خویی که داریم، رویا می بافیم. یک بازیگر این امکان را دارد که خالق این رویاها در یک دنیای به ظاهر واقعی باشد. من بازیگر فقط در رویاهایم نیست که می توانم تبدیل به هر کاراکتری که دوست دارم بشوم یا به مکان ها و زمان هایی سفر کنم که آرزوی آنها را داشته ام. بازیگر شدن کمک می کند تا یک روز هانیبال آدمخوار شوم و روز دیگر به دوران برده داری آمریکا بروم. بازیگری حتی مرا به کهکشان های دور هم می برد. به جز بازیگران، شما نمی توانید کس دیگری را پیدا کنید که اینچنین آزاد و بی پروا توانایی سفر در زمان، مکان و ذهن آدم های مختلف را داشته باشد.
درباره جریان سینما در زندگی
*وقتی فیلمی به پایان می رسد، هر کسی راهی خانه خودش می شود و این راه ها و مکان ها متفاوت هستند. در اینجا زندگی روی پرده سینما تمام و واقعیت زندگی روزمره آدم ها دوباره شروع می شود، ولی تمام بینندگان مشغول فکر کردن به قصه ای هستند که چند دقیقه قبل داخل سالن تاریک سینما دیده اند. درام ها تماشاچی را با زندگی واقعی آشتی می دهند و نکاتی را در مورد نحوه زندگی به آنها می آموزند.
درباره بازیگری غریزی
*خیلی وقت ها دانشجویان رشته بازیگری از من می پرسند چگونه وارد روح و روان کاراکترهای مورد نظر می شوم. جوابی که به آنها می دهم خیلی ساده است و آنها را متعجب می کند. به آنها می گویم شما نمی توانید چنین کاری کنید! چون همیشه این خود شما هستید که جلوی دوربین ظاهر شده و در قالب کاراکترهای مختلف می روید. بازیگری فقط یک پروسه آرامبخش است. شما باید به صورت غریزی به فیلمنامه اعتماد کنید و در ضمیر ناخودآگاه تان آن نقش را بپذیرید. شاید بتوانم بگویم بازیگری چیزی شبیه غریزه قدم زنی یا اتومبیلرانی است.
درباره دلیل بازیگر شدن
*دلیل خاصی نداشت که بازیگر شدم. نمی دانستم چه کار دیگری می توانم انجام دهم. ریچار برتن از همان شهری راهی دنیای بازیگری شد که من در آن زندگی می کردم. پس به خودم گفتم پا جای پای او بگذارم و بختم را امتحان کنم. فکر می کنم آدم خیلی خوش شانسی بودم که توانستم موفق بشوم!
درباره سه گانه قاتل زنجیره ای
*به نظر من«اژدهای سرخ»در بین سه فیلم موجود («هانیبال»، «سکوت بره ها» و «اژدهای سرخ») از همه بهتر است. «اژدهای سرخ» از دو فیلم دیگر جالبتر و ترسناکتر و وحشت انگیزتر است. به نظر من نکته جالب،شیوه ورود ویل گرایام به ذهن قاتل است و همینطور پیگیریهای پزشکی-قضایی پلیس. پزشکی قانونی از موضوعات مورد علاقه من است.
درباره علایقش در 74 سالگی
*از کودکی با هنر نقاشی آشنا شدم، زمانی که مادرم به روی دیوارهای اتاق خـواب من میکی ماس میکشید و به من نیز میآموخت. ضمن اینکه مرا با هنر نوازندگی پیانو آشناساخت. من در سال 2003 که با همسرم استلا آشنا شدم، با تشویق او برای خود یک استودیو نقاشی در خانه ام دایر کردم و کار نقاشی را جدی دنبال نمودم. بیشتر روی چشم ها کار کردم و آثارم در نقاط مختلف از لندن تا هاوایی به نمایش گذاشته شد و با قیمت های بالای 150 هزار دلار فروش رفت! البته من در پی پول تابلوها نیستم! وقتی به لوس آنجلس آمدم عاشق رنگها شدم و برای همیشه در این سرزمین ماندم. اینک من در هر فیلمی با ستاره ای همبازی میشوم اگر روحیات هماهنگی داشته باشیم اورا به خانه دعوت میکنم و یک تابلو به او هدیه میدهم!-سینماپرس
محسن تنابنده در جایگاه نظارت و ارزشیابی نشست: فیلم به لحاظ اندیشه مشکل دارد!
تنابنده همچنین تاکید کرد که آنچه سر صحنه گرفته میشد با فیلمنامهای که در اختیار بازیگران قرار گرفته بود فرق داشت، عنوان کرد: برخی صحنهها که میخواستند ضبط کنند، مطمئن بودم اداره نظارت و ارزشیابی و دیگران با این صحنهها مشکل خواهند داشت. به اعتقاد خودم هم این صحنهها با ارزشهای نظام و اسلام مغایر بود و بارها در همین ارتباط توضیح دادم.
این بازیگر تاکید کرد: من خودم احمد مهران فر، مهران احمدی و پانتهآ بهرام را سرکار آوردم. اگر اینها نبودند کار سرانجام نمیگرفت. برزو نیکنژاد و دستیار دیگر را هم من آوردم. قصدم خیر بود. اما از یک جایی به بعد سر ماجراهای اخلاقی و مالی مشکل پیدا کردیم. از اینجا به بعد فکر کردم اگر آبرویم را بردارم و ببرم کار مهمی کردهام.
من تحت هیچ شرایطی به پروژه برنمیگردم و از تهیهکننده شکایت میکنم
وی در پایان تاکید کرد: من تحت هیچ شرایطی به پروژه «آینه شمعدون» که از هر لحاظ برای من مردود است برنخواهم گشت فیلم به لحاظ اندیشه مشکل دارد. ما مدام اینها را توضیح میدادیم. اما آنها میگفتند، سازمان سینمایی و اداره نظارت پروانه ساخت داده است. شما چی کار دارید؟ من از آنها شکایت خواهم کرد. چون با وقت و انرژی من بازی کردهاند. 70 میلیون از تهیهکننده چک دارم.-سینمای ما
واکنش فریبرز عربنیا به اظهارات تازه درباره خودش و فیلم سینمایی چمران: اگر حرفی دارند در خدمتم؛ بسمالله...
حضور کارنابلدان باعث ضررهای هنگفت مالی، چرخههای تولید معیوب و مخدوش و تیره شدن روابط بین اهالی سینما میشود
فریبرز عربنیا در واکنش به برخی اظهارات اخیر درباره خودش و فیلم سینمایی چمران، طرف مقابل را دعوت کرد که در حضور مردم و در راستای روشن کردن اذهان عمومی با یکدیگر سخن بگویند. بازیگر نقش شهید چمران در فیلم جدید ابراهیم حاتمیکیا در واکنش به برخی اظهارات نماینده بنیاد سینمایی فارابی در پروژه «چ» درباره خودش گفت:
همانگونه که پیش از این هم عنوان کردم، بنا نداشتم به این جنجالها وارد شوم و به حرمت همان شخصیت فرزانه قصد دامن زدن به این حاشیهها را نداشتم. اما بهنظر میرسد رفتار آقایان بهشدت با عملشان متناقض است و گویا پشت اسم یا اعتباراشخاصی نظیر چمران پنهان شدند که این دردی را دوا نمیکند. به همین خاطر من دوباره و با قاطعیت اعلام میکنم که اگر حقیقت یا شهامتی در چنته دارید، بیایید و در برنامه زنده تلویزیونی به قصد شفافیت اذهان و ان شاءالله به قصد خیر و منفعت سینما، مناظره کنیم.
عربنیا ادامه داد: هرکدام از این دو راه را که انتخاب کنید، نافی این امر نیست که از تمام قدرت و اعتبار بنیاد فارابی و خبرگزاریهای مورد علاقهتان بیش از دو هفته است که استفاده میکنید و با تمام توان مشغول به نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی علیه بنده و خدشهدار کردن اعتبار اینجانب هستید. آیا بهتر نیست این روش مذموم را باب نکنید که طبق آن قراردادهای عوامل فیلم را که تا به حال و طبق عرف و قاعده بین تهیهکننده و آنان محرمانه تلقی میشده، با دخل و تصرف و جا به جا کردن حقایق بر روی سایتها و خروجی خبرگزاریها منتشر میکنید و باعث تشویش اذهان علاقه مندان سینما میشوید.
بازیگر نقش شهید چمران افزود: این اقدامات به نفع سینما نیست و ضربهای مهلک به ساختار و روابط آدمهای این صنف میزند. آیا این امر باعث ضربه زدن به مقبولیت سینما و رونق آن نمیگردد؟ آیا این روشی مردانه و براساس قواعد پهلوانی است که از تمام توان رسانهای خود و بنیاد معظم فارابی علیه یک نفر و به قصد مخدوش کردن شخصیت اجتماعیاش سوء استفاده کنید؟ لااقل برای من یک نفر جای اما و اگرهای فراوان بهوجود میآید که چه شده است که آقایان لشگریپور و قائم مقامی که در طول فیلمبرداری و بعد از جا به جا شدن تهیه کننده محترم (به دلایل ناگفتنی) میبایست به نفع پروژه اتحاد رفتاری و گفتاری داشته باشند، عملا چنین نکردند و همین امر یا بحران هایی را ایجاد میکرده یا مشکلات پیش آمده را حادتر مینموده است. واقعا چه شده است که در حال حاضر با تمام قوا و صددرصد همدلانه و برنامهریزی شده عمل می کنند؟!
وی تاکید کرد: آقایان چه شده است که از قول کسانی اظهارات یا جملاتی را نقل میکنید که در درستی یا نادرستی آنها جای شک فراوان هست؟ چرا گفته های آنها را به خودشان وانمی گذارید؟
عربنیا با بیان اینکه فقط به شخص رییس بنیاد سینمایی فارابی درباره مفاد قراردادش پاسخگو است، گفت: من چون مقام دیگر آقایان را در این نقل قولها معتبر و صالح نمیدانم، این گفتهها را بی پایه تلقی میکنم؛ مگر آنکه از جانب خودشان اظهار شود؛ از راننده گروه و فیلمبردار پشت صحنه تا اصلی ترین عوامل تولید فیلم که قصد مطرح کردن موضوعی علیه بنده دارند. حتی در مورد بنیاد سینمایی فارابی که خود را نماینده آن معرفی کردهاند هم حرفی ندارم؛ مگر با شخص مدیرعامل بنیاد؛ به جز ذکر یک مطلب: اگر بناست حقایق عنوان شود، بگذارید یک بار در حضور مردم و به قصد روشن کردن اذهان آنان با مقامهایی که واقعا زیربط و قانوناً مسئول هستند، انجام شود. در آنجا مشخص خواهد شد مواردی را که ظاهرا سنگ آنان را به سینه میزنید، ازجمله بیتالمال، تقدس نام افرادی چون شهید چمران، رعایت اصول حرفهای، برزخهای مالی و بحرانهای تولید سینما توسط چه کسانی لگدمال یا ایجاد شدهاند؟
وی ادامه داد: در آنجا شاید مشخص شود که از بیماریهای بهشدت مهلک سینما آیا یکی این نیست که حضور کارنابلدان باعث ضررهای هنگفت مالی، چرخههای تولید معیوب و مخدوش و تیره شدن روابط بین اهالی سینما میشود. شما چندین بار همچون کسی که بهشدت نگران و دلسوز عوامل همکار من در پروژه شهید چمران بودهاند سخن به زبان راندید. فقط یک سوال از میان دهها سوال بی جواب باقی میماند؛ شما کجا بودید وقتی آقای بابک حمیدیان به دلیل نبودن حتی یک بخاری برقی در سرمای زیر صفردرجه به جای تعویض لباس در یک چادر چند ده متری که واژه یخبندان برای آن مناسبتر است تا اتاق تعویض لباس، لباس خود را در فضای آزاد، زیر باران و در کنار بشکه آتش عوض میکرد، این همان سینمای فاخر است که شما و نحله فکری شما دنبال آن است؟
به این شیوه اعتراض دارم و اعتراضم بسیار جدی است
عرب نیا در ادامه با اعتراض به وضعیت موجود خطاب به نماینده بنیاد سینمایی فارابی در این پروژه اظهار کرد: جناب لشگریپور شما و امثال شما میتوانید در طول یک پروژه هراز چند روز یکبار برای چند ساعت سر صحنه تشریف بیاورید و همچون یک توریست و بازدیدکننده در جای گرم بنشینید و دور از جان همه بازیگران و عوامل فیلم بنده را همچون در یک سیرک و در میان خاک و دود به تماشا بنشینید و میتوانید در تمام دفعات حضورتان بر سر صحنه فیلمبرداری صحبتهایی صد در صد متناقض با حرفهای فعلیتان به بنده بگویید و وانمود کنید که فیلمبرداری بهخاطر عربنیا متوقف شده، درحالیکه خود میدانید در طول پنج ماه، عربنیا شما را راکورددار نکرده بوده است و بار آخر خود اذن خروج به او دادید.
وی افزود: شما میتوانید بیشتر و بدتر از اینها از تمام قدرتهای رسانهای و اداری خود و همکارانتان استفاده کنید تا سینما و چرخه تولیدی شکل بگیرد که در آن بازیگران و عوامل فیلم همچون ابزار مورد استفاده قرار گیرند و در مقابل هرگونه بیقانونی حق کوچکترین اعتراضی نداشته باشند و در بهترین شکل مطلوبتان تبدیل به انسانهایی شوند عافیت طلب و صددرصد مطیع و رام، اما و هزاربار اما من با صدای بلند میگویم که به شما و به این شیوه اعتراض دارم و اعتراضم بسیار جدی است.
اگر حرف یا سخنی دارند، من در خدمتم بسمالله....
این بازیگر سینما و تلویزیون در پایان خاطرنشان کرد: تنها راه میان من و امثال شما برای پروژه های آینده این است که به سراغ من و تک و توک امثال من نیایید تا بعد مجبور به این جور بازیها نشوید؛ چراکه من براساس اصول حرفهای که به ان اعتقاد دارم و طبق قوانین جاری مملکت بازیگر هستم و شما یا هر تهیهکننده دیگری به هنگام مراجعه به من و امثال من، لابد برای خرید کالای من که همان خدمات هنری است، آن چیزی که در قراردادها مینویسیم و مینویسند، می آیید و مخیرید که قرارداد را با لوازم و شرایط مشروع و قانونی من و امثال من بپذیرید یا نه؛ اما اگر پذیرفتید، دیگر سعی در مرعوب و مخدوش کردن امثال من ننمایید. این آخرین جمله حرفهای من خطاب به شما بود نه کسانی که از آنها نقل قول کردید. آنها اگر حرف یا سخنی دارند، من در خدمتم بسم الله...-ایسنا