سینما، ادبیات، مطالعات فرهنگی و ...
«هارولد پینتر»(Harold Pinter) نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، شاعر، بازیگر و کارگردان انگلیسی برنده جایزه نوبل ادبیات سال 2005 درگذشت.
تاریخ سینما از ابتدا تاکنون شاهد شخصیتهای آدمکش بسیار بوده، اما بعضی از این شخصیتها بیش از بقیه در خاطر تماشاگران سینما ماندهاند. آنچه در پی میآید ?? مورد از شخصیتهای آدمکش به یادماندنی دنیای سینماست.
? Philip Raven با بازی Alan Ladd (آلن لد)
? فیلم This Gun for Hire (این اسلحه اجاره ای است) (????)
آلن لد به مدد همین فیلم توانست یکشبه از یک بازیگر بینام و نشان استودیویی به ستارهای درجه یک بدل شود. اما دلیل این مساله چه بود؟ او نقش آدمکشی کاملا بیرحم را بازی کرد. پرده سینما تاکنون دیگر شخصیتی مشابه فیلیپ ریون ندیده است.
او شخصیت محوری داستانی از گراهام گرین درباره فروش اسرار گازهای سمی در دوران جنگ بود که از کشتن (یا ضرب و جرح) مردان و حتی زنان هیچگاه احساس ندامت نمیکند و هر شاهدی که جنایتش را دیده، از جمله پلیسها را میکشد. با وجود این، نظر به ملاحظات اخلاقی آن دوران، مقامات استودیو اصرار کردند ریون وجهی انسانی نیز پیدا کند.
بدین ترتیب شخصیت ریون در فیلم گربهها را دوست دارد و به علاوه از دوران کودکی نیز خاطرات تلخ کتک خوردن از سوی خالهاش را به یادگار دارد.
? Leon با بازی Jean Reno (ژان رنو)
? فیلم Léon (لئون) (????)
سالها زندگی در تنهایی و ارتکاب قتل، تاثیر خود را بر شکلگیری این آدمکش مرموز نیویورکی گذاشته است. بهترین دوست او یک گلدان و تنها دلمشغولیاش مراقبت از یک دختربچه یتیم ?? ساله به نام ماتیلدا (ناتالی پورتمن) است. با وجود این لئون قربانیانش را با مرگبارترین سلاحها میکشد و قادر است در حالی که به صورت معکوس آویزان شده با دو اسلحه در هر یک از دستانش شلیک کند.
? Jef Costello با بازی Alain Delon (آلن دلون)
? فیلم Le Samouraï (سامورایی) (????)
کاستلوی خوشپوش بر طبق نظامی مشخص زندگی میکند. او تنها با یک پرنده زندگی میکند، خود را وقف آموزههای کتاب «بوشیدو» کرده (مانند گوستداگ) و رفتارش در اجرای هر قرارداد به وضوح منفعل است. با وجود این تعداد قتلهای او بسیار اندک هستند، چرا که او پس از قتلی خودسرانه، بقیه زمان فیلم را به فرار میگذراند. کلاه و بارانی کاستلو به شدت یادآور نوآرهای پاریسی است.
? The Jackal با بازی Edward Fox (ادوارد فاکس)
? فیلم The Day of the Jackal (روز شغال) (????)
ادوارد فاکس با ایفای این نقش جذابیتی آقامنشانه به ژانر بخشید. فکر و ذکر این قاتل خوشفکر ترور رئیسجمهور فرانسه شارل دوگل است.
برگهای برنده شغال گذرنامههای جعلی، جذابیت مردانهاش و تواناییاش در تیراندازی است به گونهای که میتواند هندوانهای را از فاصله دو متری هدف بگیرد. اینکه ما از اول میدانیم او در ماموریتش شکست خواهد خورد، مهم نیست. مساله اصلی این است که ما هم دوست داریم او موفق شود.
? Nikita با بازی Anne Parillaud (آن پاریو)
? فیلم Nikita (نیکیتا) (????)
مادر مقدس تمام زنان اسلحه به دست بعدی. نیکیتا، به عنوان محصول دوران پس از پانک، نخستین بار در این اقتباس غیرمتعارف و درخشان بسون از «پیگمالیون» ظاهر شد.
او ابتدا یک معتاد بیارزش است اما تحت حمایت چکی کاریو تبدیل به یک ماشین کشتار جذاب میشود. نیکیتا فرزندان زیادی همچون «مهاجم مقبره»، «شر موجود»، «بوسه طولانی خداحافظی»، «دنیای زیرین» و «آیون فلاکس» را به دنیای سینما معرفی کرد.
? The Bride با بازی Uma Thurman (اوما تورمن)
? فیلم Kill Bill (بیل را بکش) (????)
«عروس» در حالی که در بیشتر صحنههای فیلم لباس ورزشی زردرنگ وامگرفته از بروس لی را بر تن دارد، حمامی از خون در دو فیلم «بیل را بکش» به راه میاندازد. او عضو مستعفی یک گروه آدمکش و به مدد کوئنتین تارانتینو ترکیبی از بسیاری از شخصیتهای تاریخ سینما است. عروس در عین حال قادر است یکتنه به جنگ ?? گنگستر دیوانه برود و پیروز میدان هم باشد.
? Ghost Dog با بازی Forest Whitaker (فارست ویتاکر)
? فیلم Ghost Dog: The Way of the Samurai (گوست داگ: شیوه سامورایی) (????)
ورود و خروج به ساختمانها بدون دیده شدن بزرگترین توانایی قابل ستایش گوستداگ (ویتاکر) است. قهرمان تریلر غمگین جیم جارموش بیشتر ترجیح میدهد اوقاتش را به تنهایی باکبوترهایش بگذراند، کتاب سامورایی را بخواند، یا اینکه ساعتها با بهترین دوستش که یک بستنیفروش فرانسوی است صحبت کند و مهم هم نیست که هیچکدام زبان یکدیگر را نمیفهمند.
? Anton Chigurh با بازی Javier Bardem (خاویر باردم )
? فیلم No Country For Old Men (پیرمردها کشوری ندارند) (????)
قبول داریم آرایش موهای این شخصیت بد و چهرهاش غیرقابل تحمل است. با وجود آدمکش باردم که برادران کوئن آن را از کتاب کورمک مکارتی برگرفتهاند، بدون شک هولناکترین آدمکش این ژانر است. این قاتل روانی برخلاف دیگر آدمکشها نه از چیزی میترسد، نه دچار عذاب وجدان میشود و نه از کار خود احساس ندامت میکند. اوج شوخطبعی او گفتن این جمله است: «گرونقیمتترین چیزی که تو شیر یا خط از دست دادی چی بوده؟»
? Vincent با بازی Tom Cruise (تام کروز)
? فیلم Collateral (وثیقه) (????)
شخصیت اصلی تریلر مایکل مان، بهرغم داشتن موهای جوگندمی، پوشیدن کت و شلواری شیک و جملات فلسفی فیالبداههاش، خصوصیتی کاملا تام کروزی دارد. او در حین گشتن در لس آنجلس همراه ماکس یک راننده تاکسی بداقبال (جیمی فاکس)، نشان میدهد در رسیدن به هدفش تا چه حد مصمم و سرسخت است. این خصیصه گرچه بسیار تام کروزی است، در عین حال بسیار هولناک نیز هست.
? Ah Jong با بازی Chow Yun Fat (چو یون- فت)
? فیلم The Killer ( قاتل) (????)
قاتل و شاعر بااحساس که علاقه زیادی به شلیک با دو اسلحه میان زمین و آسمان دارد. او در حادثهای بر حس اتفاق دوستش را کور میکند و اکنون برای به دست آوردن پول کافی جهت پیوند قرنیه باید کل مافیای هنگکنگ را نابود کند و در عین حال مراقب باشد کارآگاه لی سرسخت (دنی لی) او را دستگیر نکند و در این راه گلولههای زیادی شلیک میکند.
کوین ماهر
منبع: تایمز، ?? آوریل
محمدرضا اصلانی: " آتش سبز" به شدت اجتماعی است
کارگردان فیلم سینمایی "آتش سبز" معتقد است: این فیلم به شدت اجتماعی است. "آتش سبز" روایتی از یک افسانه است و با اصل آن افسانه تفاوت های متعددی دارد؛ ما هیچگاه به بازسازی یک افسانه نپرداخته ایم بلکه تعبیر و تفسیر آن را به تصویر کشیده ایم و حال آنکه تعبیر یک موضوع، سنت روایی ما محسوب می شود و این فیلم هم روایت ماست و نه روایت مثنوی. محمدرضا اصلانی در نشست خبری این فیلم درباره علت انتخاب یک افسانه به عنوان موضوع فیلم با بیان این مطلب مطرح کرد: اگرچه این افسانه، نقدی اساسی به تاریخ می باشد اما نمی توان گفت که صرفا داستانی تاریخی است. این داستان علاوه بر تاریخ به اجتماع و مردم ما نیز بر می گردد. وی درباره علت وقفه ایجاد شده میان فیلم "آتش سبز" با اولین ساخته اش عنوان کرد: طی این مدت لزومی به ساخت فیلم سینمایی نمی دیدم اما به هرحال این فیلمنامه را هم سال ها بود که نوشته بودم و احساس کردم وقت آن رسیده که آن را بسازم. او مطرح کرد: برای من فرقی نمی کند فیلم مستند بسازم، داستانی کار کنم یا یک فیلم سینمایی را کارگردانی کنم. من در هر شرایطی کار خود را می کنم و سینما را وسیله ای برای سخن گفتن می دانم و اینکه صرفا هدفم این باشد که فیلم سینمایی بسازم را بی معنا می دانم. اصلانی درباره تغییراتی که بر اثر زمان بر فیلمنامه "آتش سبز" اتفاق افتاده است، توضیح داد: همواره بر اثر گذشت زمان ایده ها تغییر می کنند و پخته تر می شوند و حتی گاه ممکن است به طور کامل متحول شوند. درمورد فیلمنامه این فیلم نیز وضع به همین منوال بود . کارگردان "آتش سبز" با اشاره به زلزله بم و با بیان اینکه ابتدا قرار بوده این مجموعه در ارگ بم ساخته شود، اظهار کرد: به هنگام نگارش فیلمنامه، مکان آن برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار است و کار من هیچگاه اینگونه نیست که فیلمنامه ای را بنویسم و سپس برای ساخت آن به دنبال لوکیشن بگردم. برای من خود مکان یک اصل وجودی است و معتقدم انسان و مکان در کنار یکدیگر فضای فیلم را تشکیل می دهند. لذا نگارش فیلمنامه بدون توجه به لوکیشن را امری بی معنا می دانم و معتقدم که فضا پس زمینه نیست بلکه خود مسئله و کاراکتر فیلم است. به گزارش ایسنا، این کارگردان درباره طراحی صحنه و دکور این فیلم گفت: من اعتقادی به دکوری کردن فضا ندارم و معتقدم خود فضا باید دارای نوعی اصالت باشد. از نظر من حتی یک فضای برهنه هم می تواند خود را مطرح کند و اگر زمانی این اتفاق نمی افتد، ایراد از من است که نتوانسته ام تصویر خوبی از آن ارائه کنم. این کارگردان در بخش دیگری از صحبت هایش درباره چگونگی انتخاب بازیگران افزود: ابتدا گزینه های من برای ایفای نقش در این فیلم افراد دیگری بودند، اما هنگامی که بازیگران فعلی را انتخاب نمودم، سعی کردم که حتی دیالوگ ها به نحوه بیان این افراد نزدیک باشند و دیالوگ ها نیز برهمین اساس کار شد. اصلانی در ادامه نشست عنوان کرد: تمام اتفاقات این فیلم از وقایعی گرفته شده که در طول تاریخ شکل گرفته اند. در مواجهه با تاریخ هم می توان گفت که در اصل، فردی که تاریخ را شکل می دهد خود ما هستیم. او در ادامه به کاراکترهای بی روح فیلم های ایرانی اشاره کرد و گفت: در سینمای آمریکا عواطف انسانی شکلی هوشمندانه دارند و تمامی این موارد، آنقدر هوشمندانه طراحی می شوند که حتی صنعت دیجیتال را پشت سر می نهند اما در سینمای ایران، متاسفانه اکثر کاراکترهای ما بسیار ساده لوح هستند و در فیلم ها شاهد هستیم که تنها دغدغه بازیگر فیلم مسئله ازدواج است. اصلانی افزود: احساس می کنم در حال حاضر، بخشی از سینما کمی تک صدا شده و نیاز به کمی تغییر دارد. این فیلم نیز در راستای همین تغییرات است و به همین دلیل احساس می کنم مخاطب عام دارد، البته مخاطب با مصرف کننده متفاوت است چرا که مخاطب فردی است که با هر اثری در گفتگو می باشد و خود نقش فعال دارد اما مصرف کننده بحثی متفاوت دارد. قاسم قلی پور تهیه کننده "آتش سبز" هم که در این نشست حضور داشت درباره کم کاری اش گفت: به نظر می رسد من نیز به نوعی به سرنوشت اصلانی دچار شده ام. البته در این سال ها و پس از "عروس آتش" چندین کار مستند و کوتاه را تهیه کرده ام اما در عرصه سینمایی فعالیتی نداشته ام. این تهیه کننده درباره بحث مخاطب عام عنوان کرد: درهیچ یک از کارهایم به هیچ عنوان به دنبال مخاطب عام نبوده ام. البته گمان می کنم تمامی افرادی که در یک فیلم مشارکت دارند، نیازمند آن هستند که فیلم آنها بارها و بارها دیده شود، لذا اینکه بگویم انتظار این امر را نداشته ام یا ندارم حرف مطلوب و معقولی نیست. اینکه عده ای پیش بینی می کنند فیلمی مخاطب دارد یا نه به آن باز می گردد که در باور آنها امکان فاصله گرفتن از عادت ها وجود ندارد. اما این طرز تفکر، طرز تفکر من نیست و من به سختی معتقدم ملتی فرهنگ مند و فرهیخته داریم که همواره به هنگام ضرورت و وقتی که فضا مساعد باشد، اهل اندیشه است. او در مورد امکانات مالی این فیلم گفت: ما تمام سعی خود را کردیم تا از نظر امکانات مالی، این فیلم کمبودی نداشته باشد و فکر می کنم در این زمینه رضایت اصلانی و گروه را به دست آورده ایم. قلی پور درباره برخی منتقدان و عکس العمل های تند آنها نسبت به این فیلم اظهار کرد: متاسفانه در تمامی رشته ها عده انگشت شماری، بدون داشتن تخصص و دانش کافی خود را منتقد می دانند و از نظر من این دوستان مدعی عنوان منتقد هستند و در واقع نمی توان نام منتقد بر آنها نهاد.
منبع: روزنامه آفتاب یزد > شماره 2518 18/9/87 > صفحه 10 (فرهنگی)
بعد از طرح و تکذیب سفر برخی ستارگان سینمای هالیوود به ایران، گفته شده "ویل اسمیت" و "کن واتانابه" دو بازیگر مشهور سینمای جهان هم قرار است به ایران بیایند.
به گزارش «فردا»، ویل اسمیت در مصاحبهای با روزنامه واشنگتن تایمز ابراز امیدواری کرد روزی بتواند رهبری یک گروه از دانشجویان و هنرمندان را در سفر به ایران به عهده بگیرد. او هدفش را از این اقدام، رفع سوءتفاهمها دانسته است.
ایرانیها ویل اسمیت را بیشتر با بازیاش در فیلم سینمایی «علی» به کارگردانی مایکل مان میشناسند. فیلمی که او نقش محمدعلی، ستاره مسلمان دنیای مشتزنی را به بهترین شکل ایفا کرد.ویل اسمیت، چندی پیش در خبری اعلام کرده بود که میخواهد به هر شکلی که شده فیلمی تهیه کند و خودش در آن نقش باراک اوباما را بازی کند.
اما کن واتانابه، نامزد اسکار نقش مکمل مرد در سال 2003 برای فیلم «آخرین سامورایی» قرار است در فیلمی با داستان سقوط یک هواپیما نقشآفرینی کند. بخشهایی از این فیلم به گفته سازندگان در ایران فیلمبرداری میشود. خبر حضور واتانابه را نشریه معتبر ورایتی اعلام کرد.در خبر ورایتی آمده بود که لوکیشنهای فیلم جدید واتانابه، ژاپن، شهر نیویورک، مراکش و ایران هستند. این فیلم، «خورشیدی که غروب نمیکند» نام دارد و بر مبنای ماجرای واقعی سقوط یک هواپیمای ژاپنی ساخته میشود که سال 1985 اتفاق افتاد و 520 کشته بر جای گذاشت. این فیلم را ستسورو واکاماتسو میسازد که از چهرههای سرشناس تلویزیون ژاپن است.
روزنامه فرهنگ آشتی که خبر سفر این دو ستاره سینمایی به ایران را منتشر کرده نوشته است، فیلمبرداری «خورشیدی که غروب نمیکند» از ژانویه 2009 کلید میخورد و نیویورک، ایران، کنیا و ژاپن از دیگر لوکیشنهای این فیلم است.
آنها که آمدند و آنها که نیامدند
با این حال خبر حضور این دو ستاره سینمای جهان در ایران اولین گزارشهای اینچنینی نیست. چند سال پیش و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، شان پن از بازیگران سینمای آمریکا به ایران آمد. شان پن هم برخلاف تصور، نه با شمایل یک ستاره هالیوودی که خیلی ساده آمد، سر و صدایی نکرد. او فقط کمی ادا و اطوار سیاسی درآورد، از ایران رفت و چندی بعد از آن گزارشی معمولی در سانفرانسیسکو کرونیکل به چاپ رساند.
شایعه حضور شارون استون هم نمونه دیگری از این دست است. گفتند قرار شده این خانم برای بازی در یکی از فیلمهای بهمن قبادی به ایران بیاید. اما هیچگاه این خانم به ایران نیامد. البته چند عکس از او منتشر شد که خانم یک پارچهای مثل روسری به سرش انداخته است.
اما ژولیت بینوش واقعاً به ایران آمد. دوبار هم آمد. اتفاقاً نشست در یک رستوران بین راهی و با جناب کیارستمی دیزی خورد و یکی از دوستان نزدیک، عکسی از آنها به یادگار گرفت. عکس هم همهجا منتشر شد. همهجا خبر دادند که بینوش برای بازی در یکی از فیلمهای کیارستمی به ایران امده است. نقش مقابل او هم احتمالاً رابرت دونیرو خواهد بود. بعد نشد، به جایش گفتند تیم رابینز بازی خواهد کرد. آخرش هیچکدام نشد، فقط بینوش جلوی دوربین برای آقای کیارستمی گریه کرد و از ایران رفت. او که برای شناختن حافظ و مولانا و سعدی به ایران آمده بود، رفت و پشتسرش جنجال به راه افتاد. چند تن از نمایندگان مجلس اعتراض کردند و حدادعادل رئیس مجلس وقت اعتراض آنها را قرائت کرد.
اتفاق مشابه، تصمیمی بود که روزنامه گاردین و سایت خبری کانتکت میوزیک آن را اعلام کردند. دو سال پیش الیور استون، از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری برای ساخت فیلمی حماسی درباره احمدینژاد درخواست همکاری کرده بود. اما به دلیل بدبینی سیاستمداران ایرانی نسبت به سیاستهای هالیوود و بهطور کلی سیستم سینمایی آمریکا این سفر لغو شد.
اما پیش از الیور استون، بازیگر مطرح آمریکایی، جرج کلونی، بازیگر برنده اسکار هالیوود در مصاحبهای گفته بود: «آرزو دارم که هر چه سریعتر به ایران سفر کنم. این سفر به احتمال زیاد بخشی از ماموریت جدید من بهعنوان سفیر صلح سازمان ملل به این کشور خواهد بود». کلونی حتی به علاقه خود به غذاهای لذیذ ایرانی از جمله آش رشته، قورمه سبزی و باقالی پلو اشاره کرد. او اما نیامد و فقط شایعاتش در روزنامهها چاپ شد. تنها ارتباط او با ایران، داستان خرید امتیاز یکی از قصههای احمد دهقان بود.
آنجلینا جولی و براد پیت، زوج بازیگر هالیوودی نیز پیش از جورج کلونی اعلام کرده بودند که علاقهمند سفر به ایران هستند. این دو نیز مانند کلونی، سفیران صلح سازمان ملل هستند. جولی، عاشق سفر به کشورهای باستانی است و در مصاحبهای اعلام کرده بود که دوست دارد از تختجمشید دیدن کند. چند سال پیش، آلکس جودی تهیهکننده و کارگردان سینمای انگلیس اعلام کرده بود که قصد دارد فیلم زندگی کوروش را با 80 میلیون دلار هزینه بسازد. نقش مقابل کوروش نیز به آنجلینا جولی سپرده شده بود. همانطور که از فیلم کوروش پس از 4 سال خبری نیست از سفر این زوج هالیوودی نیز هنوز خبری نشده است.
از آمدهها هم میشود به ویگو مورتنسن اشاره کرد. او خیلی بیخبر آمد و خیلی بیخبر رفت. مثل اینکه او آمده بود به عیادت یک دوست ایرانی که باهم ارتباط اینترنتی دارند. بعد از رفتن او، تازه خبر درز کرد که این آقا آمده و رفته و فقط چند فریم عکس از ماجرا موجود بود که توسط فرد مورد نظر ایرانی در رسانهها به چاپ رسید. البته خیلی هم کل ماجرا با استقبال مواجه نشد.
حضور بازیگران خارجی در فیلمهای ایرانی سابقه طولانی اما بسیار مختصری دارد که ابتدایش به سینمای قبل از انقلاب باز میگردد که هیچوقت منجر به حضوری شاخص و خاص نشد. حضور آنتونی کوئین در فیلم «کاروانها» شاید مهمترین نمونهای باشد که میتوان به آن اشاره کرد.
مردادماه پارسال خبر توافق اولیه علی شاهحاتمی با آمیتا باچان و سلمانخان، ستارههای بالیوودی هند برای حضور در فیلم جدید او منتشر شد.ادامه خبر حاکی از این بود که پس از مذاکرات شاهحاتمی با فارابی و مشخص شدن تهیهکننده و سرمایهگذار، او مذاکرات خود را با باچان و سلمانخان قطعی خواهد کرد.
نیمه آبان ماه سال گذشته در خبرها آمده بود که عمر شریف و مایکل کین برای حضور در فیلم «سن پترزبورگ» به کارگردانی کمال تبریزی پاسخ مثبت دادهاند. این فیلم به تهیهکنندگی حمید اعتباریان ساخته میشود. البته تا امروز که خبر حضور امین حیایی و محسن طنابنده در فیلم قطعی شده است. البته اعتباریان، هنوز هم حضور آن دو ستاره بازیگری را رد نمیکند. البته حضور آنها را موکول به قسمت دوم فیلم کرده است.
به غیر از اینها میتوان یک لیست بلندبالا ردیف کرد که هر تهیهکننده و کارگردان ایرانی چقدر علاقه دارند که به واسطه حضور یک یا چند بازیگر یا عوامل خارجی، فیلم خود را بینالمللی کنند. مازیار میری دو سال پیش برای تولید فیلم «پاداش سکوت» از فیلمبرداری خارجی برای گرفتن صحنههای زیر آب استفاده کرد. احمدرضا درویش که پیش از این برای صداگذاری فیلم «دوئل» از استودیوهای خارجی سود جسته بود، برای پروژه جدیدش که فیلمی پرهزینه درباره واقعه عاشورا است، قصد دارد به سراغ عوامل خارجی و احتمالاً بازیگر خارجی برود.