سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: دوشنبه 103 اردیبهشت 10

مروری بر برندگان و حواشی جشنواره(بین المللی) فیلم فجر از آغاز تا سال 1392

بخش اول: جشنواره فیلم فجر از سال 1361 تا سال 1369

سعید پورصمیمی، بهترین بازیگر و کیانوش عیاری، بهترین کارگردان این سالهاست

مصطفی علیمردانی

اشاره: جشنواره بین المللی فیلم فجر بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از سال 1361 تا به امروز(1393)  هر سال بهمن ماه در تهران برگزار می شود. این جشنواره تا سال 1374 فقط به تولیدات سالانه سینمای ایران اختصاص داشت اما از سال 1374 به صورت بین المللی برگزار می شود و کشورهای دیگر نیز در این جشنواره شرکت می کنند. مهمترین جایزه این جشنواره "سیمرغ بلورین" نام دارد که هنرمندان برای به دست آوردن آن با هم به رقابت می پردازند. این جشنواره جوایز دیگری از جمله "دیپلم افتخار" و "لوح زرین" نیز دارد.

این یادداشت مروری است بر برخی از برندگان در شش بخش اصلی ؛ 1) سیمرغ بلورین بهترین فیلم 2) سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی 3) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد 4) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن 5) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد 6) سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن.

همچنین در این نوشتار سعی شده در حد امکان بر حواشی بعضی از فیلم ها و هنرمندان به صورت خیلی کوتاه پرداخت شود.

 

جشنواره فیلم فجر از 1361 تا 1369

جشنواره فیلم فجر سال 1361: با اینکه کشور درگیر جنگ تحمیلی است اما اصحاب فرهنگ و هنر، تمام سعی خود را می کنند تا سنگرهای هنر خالی نماند. جشنواره فیلم فجر در این سال، صرفاً کلید می خورد ولی عملاً هیچ برنده ای در کارنامه آن ثبت نشده است.

 

جشنواره فیلم فجر سال 1362: در این سال، چیز دندان گیری وجود ندارد با این حال، خسرو سینایی اولین کارگردانی است که سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را بری فیلم " هیولای درون" دریافت می کند. حسین پرورش نیز اولین بازیگر مردی ست که سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را از آن خود می کند.

نکته قابل توجه این است که در این سال هیچ زنی در میان برندگان جوایز وجود ندارد.

 

جشنواره فیلم فجر 1363: فیلمهای خاطره انگیزی در این جشنواره جایزه می برند؛ یداله صمدی برای فیلم"مردی که زیاد می دانست" برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی می شود. جالب است بدانیم که داستان فیلم "مردی که زیاد می دانست" درباره مردی است که روزنامه فردا را یک روز پیش به صورت مرموزی دریافت می کند و به همین دلیل از طریق روزنامه از آینده باخبر می شود و از همین طریق شروع به جمع آوری ثروت می کند ولی ناگهان ... .

بالغ بر ده سال پیش، سریال خارجی از تلویزیون پخش می شد که دقیقاً داستانش مثل داستان این فیلم سینمایی بود با این تفاوت که در این سریال بر خلاف فیلم یداله صمدی که شخصیت اصلی رفته رفته به مسیر انحراف کشیده می شود شخصیت اصلی با دانستن اتفاقات( به ویژه ناگوار) فردا سعی می کند هر طور شده به مردم کمک کند.

جمشید مشایخی، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد در این سال شد. او برای بازی در نقش "کمال الملک" به کارگردانی علی حاتمی این جایزه را برد. کمال الملک از ماندگارترین فیلمها و بازی مشایخی در این نقش از برجسته ترین بازیهای وی محسوب می شود. علی حاتمی در این فیلم از دختر خردسالش، لیلا حاتمی در نقش کمال الملک پسر استفاده کرده بود.

پروانه معصومی، اولین زنی است که از جشنواره فیلم فجر برای بازی در دیگر فیلم خاطره انگیز آن سال " گلهای داوودی"، جایزه گرفت. پروانه معصومی، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن شد و جیران شریف، اولین برنده سیمرغ بلورین بازیگر نقش مکمل زن.

 

جشنواره فیلم فجر 1364: در این سالها یداله صمدی پرکار است. در این دوره وی با فیلم" اتوبوس" به جشنواره می آید. اتوبوس از پرمخاطب ترین و دوست داشتنی ترین فیلمهای آن سالهاست که اگر قرار بود در این سالها ساخته شود در گرفتن مجوز ساخت برای آن تردید وجود دارد. اتوبوس تا سالهای سال از شبکه های مختلف سیما پخش شد.

در جشنواره 1364 کارگردان جوانی می درخشد؛ کیانوش عیاری با فیلم "تنوره دیو" سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برنده می شود. کارگردانی که بعدها با ساخت سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی نشان می دهد که می خواهد یکی از اساتید فیلمسازی در سالهای بعدی شود. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد (اسماعیل محمدی) و زن (مرحومه مهری مهری نیا) نیز به همین فیلم یعنی تنوره دیو می رسد. در جشنواره فیلم فجر 1364 هیچ فیلمی حایز شرایط دریافت سیمرغ بلورین بهترین فیلم از دید هیأت داوران نمی شود.

 

جشنواره فیلم فجر 1365: این دوره از جشنواره، جشنواره اساتید سینمای ایران است. داوران بعد از سالها جستجو، خانه دوست را پیدا می کنند. "عباس کیارستمی" سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای فیلم" خانه دوست کجاست" به خانه می برد. کیارستمی در این سالها و سالهای بعد، آرام آرام سینمای ایران بعد از انقلاب را به جهان معرفی می کند: یک سینمای هنری با دیدگاهی انسانی.

سیمرغ بلورین بهترین فیلم به " پرواز در شب" به کارگردانی رسول ملاقلی پور می رسد. کارگردانی که تا آخرین روزهای زندگیش به ژانر جنگ وفادار ماند.

در جشنواره 1365 هیچ بازیگر زنی، جایزه ای برای بازیگری دریافت نمی کند اما در عوض فیلم" ناخدا خورشید" به کارگردانی ناصر تقوایی دو جایزه بازیگری را برای داریوش ارجمند( سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد) و سعید پورصمیمی( سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد) به ارمغان می آورد. تقوایی فیلم ناخدا خورشید را از داستان " داشتن و نداشتن" ارنست همینگوی اقتباس کرده بود و این اقتباس به مذاق خیلی ها خوش آمد. خیلی از منتقدین سینمایی، اقتباس تقوایی از یک رمان خارجی و ایرانیزه کردن آن را بسیار تحسین کرده اند و آن را یکی از موفق ترین فیلمها در امر اقتباس تا به امروز در سینمای بعد از انقلاب می دانند. ناصر تقوایی که از او به عنوان یکی از اساتید مسلم سینمای حال حاضر نام برده می شود در سالهای بعد کم کارتر می شود.

 

جشنواره فیلم فجر 1366: کیانوش عیاری برای بار دوم، برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای فیلم" آن سوی آتش" می شود. سعید پور صمیمی نیز برای بار دوم و پیاپی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را از آن خود می کند. سیمرغ بلورین بهترین فیلم به دو فیلم خاطره ساز می رسد"کانی مانگا" به کارگردانی سیف اله داد و " پرنده کوچک خوشبختی" به کارگردانی پوران درخشنده. هر دو کارگردان در سالهای بعد تبدیل به "برند" می شوند.

در این جشنواره یکی از بازیگران آینده دار سینمای ایران، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای فیلم" ترن" می برد؛ فرامرز قریبیان. بازیگر بدون حاشیه ای که سالهای سال حضورش در فیلمی، گیشه را تضمین می کرد. همچنین پروانه معصومی برای بار دوم، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در دو فیلم " شکوه زندگی" و " جهیزیه ای برای رباب" می برد.

 

جشنواره فیلم فجر1367: جنگ تحمیلی چند ماهی بود که تمام شده ولی کشور هنوز به حال عادی بر نگشته بود. شرایط جشنواره تقریباً مثل سالهای جنگ بود.

در این دوره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم به اثر" در مسیر تندباد" به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی رسید. کارگردانی که با شروعی خوب و کارگردانی چند فیلم از جمله" شیر سنگی" و" جاده های سرد"( البته این دو فیلم قبل از مسیر تندباد ساخته شده بودند) متأسفانه در سالهای بعد از آن چنانکه باید در سینما ندرخشید ولی با ساخت سریال پرهزینه و عظیم" در چشم باد" توانست حضور خود را بار دیگر، البته در تلویزیون اثبات کند. جعفری امسال (1393) با فیلم" ایران برگر" در جشنواره فیلم فجر شرکت کرده است.

سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی به محسن مخملباف برای فیلم " بایسیکل ران" رسید. همچنین در این سال رویا نونهالی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را برای فیلم" عروسی خوبان" به کارگردانی مخملباف با خود به خانه برد؛ فیلمی که واکنش های بعضی ها را برانگیخت و سه سال بعد ابرهیم حاتمی کیا در پاسخ به آن فیلم، فیلم " وصل نیکان" را ساخت.

همچنین در این سال سیمرغ بلورین برای اولین بار روی شانه فاطمه معتمد آریا نشست و نوید یک بازیگر توانمند را در آینده به سینمای ایران داد.

 

جشنواره فیلم فجر 1368: با اینکه جنگ تحمیلی به پایان رسیده است اما فیلمهای مربوط به دفاع مقدس فعال و پویا است. ابراهیم حاتمی کیا برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم برای " مهاجر" است. فیلم دیگری که کارنامه یکی از کارگردانان سینمای ایران را دگرگون می کند "هامون" به کارگردانی داریوش مهرجویی است. فیلمی که بعد از اکران، طرفداران آتشینی برای خود دست و پا کرد. هر چند به همان اندازه که موافقانی داشته و دارد به همان اندازه مخالفان پر و پا قرص هم دارد. هامون، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را نصیب زنده یاد" خسرو شکیبایی" می کند.

در این سال اکبر عبدی جوان، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای بازی در فیلم " مادر" علی حاتمی می برد. فیلمی که یکی از ماندگارترین فیلمها در تاریخ سینمای ایران می شود و هر سال در روز مادر برای سالهای متوالی از تلویزیون پخش می شود.

 

جشنواره فیلم فجر 1369: جشنواره 1369، جشنواره واروژ کریم مسیحی است او با فیلم" پرده آخر" چهار جایزه را از آن فیلم خود می کند؛ سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن( فریماه فرجامی)، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن( نیکو خردمند) و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد( سعید پورصمیمی).

یداله صمدی نیز بعد از چند سال با فیلم " آپارتمان شماره 13" به جشنواره می آید و سیمرغ بلورین بهترین فیلم را کسب می کند.

 

رکورد داران جشنواره فیلم فجر از سال 61-69

سعید پور صمیمی( بازیگر): برنده سه سیمرغ بلورین بهترین بازیگری

پورصمیمی سیمرغ بلورین بهترین بازیگری را در جشنواره 1365 برای بازی در فیلم ناخدا خورشید، در سال 1366 برای بازی در فیلم تحفه ها و در سال 1369 برای بازی در فیلم پرده آخر گرفت. نکته قابل توجه این است که وی هر سه سیمرغ را برای نقش مکمل گرفته بود.

کیانوش عیاری(فیلمنامه نویس و کارگردان): برنده دو سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی

عیاری سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی را برای کارگردانی فیلم "تنوره دیو" در سال 1364 و دو سال بعد در سال 1366 بار دیگر همین جایزه را برای کارگردانی فیلم "آن سوی آتش" گرفت.

پس می توان از حیث تعداد سیمرغ، سعید پورصمیمی(برنده سه سیمرغ بلورین بهترین بازیگری) را بهترین بازیگر و کیانوش عیاری را بهترین کارگردان از سال 1361 تا 1369نامید.


 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 93/11/16 و ساعت 1:16 صبح | نظرات دیگران()

 سینماهای تبریز؛ مکان فرهنگی یا جبهه برخورد با هنجارهای اجتماعی!؟

اینجا، مشتری حقی ندارد!

کریم جمالی نظرلو 

دقایقی مانده به شروع سانس فیلمی که از مدتها پیش اکرانش در سراسر کشور آغاز شده و بالاخره روی پرده سینمای کلانشهر ما نیز آمده، منتظر ایستاده­ام. متصدی به سمت شخص کناری ام که تنهاست و دو بلیط در دست دارد، می آید و  می گوید: «اگر همراهتان خانم است، لطفا بیرون منتظرش بمانید.»

مرد با حالتی پَکر، سری به نشانه تأسف تکان داده، بی­هیچ بحثی می­رود و پس از گذر به آن سوی خیابان، راهش را در پیاده­رو امتداد می دهد و در شلوغی گم می شود.

 نوشته کاغذ روی درب ورودی سالن که رعایت شئونات اخلاقی براساس قوانین را متذکر شده، توجه­ام را جلب می­کند. بلافاصله متصدی دیگری به پیشواز می آید و می پرسد: مجرد هستید؟ لطفا این سمت بنشینید.

صندلی خراب است و دوباره ردیف عقب تر را نشانم می دهد.

کلافه از نامفهوم بودن دیالوگ­ها و محو شدن­­های تصویر، به خاطر باز شدن گاه­به­گاه درب ورودی و انعکاس نور بیرون و سرک کشیدن‌ها و رفت و آمدهای عوامل اجرایی سینما، با پایان فیلم، پشیمان از آمدن، با حالتی مغموم و پَکر بلند شده، به سمت درب خروجی می­روم و وارد شلوغی پیاده­رو می شوم ...

سینما 29 بهمن تبریز

سرانجامِ  بررسی دلایل دچار شدن سینماهای تبریز به شرایط کنونی، همواره به جمله مشترک و کلیشه­ای "نبود امکانات و محدودیت­های اعتباری" ختم می شود. خالی ماندن سالن­های سینما، بارزترین نمود این شرایط است که عامل اصلی آن، وجود مشکلات متعدد سخت­افزاری و فراهم نبودن زمینه لازم برای ترغیب علاقمندان سینما، است.

اما به واقع، دامنه آسیب­شناسی این موضوع، فراتر از مبحث مشکلات سخت­افزاری است و به گفته رییس حوزه هنری آذربایجان شرقی، مشکلات نرم­افزاری را نیز شامل می­شود.

 حسن میلانی، عملکرد و رفتار عوامل اجرایی سینماهای تبریز را یکی از مباحث مهم در موضوع دلایل کاهش تماشاگران سینما دانسته و می­گوید: متاسفانه برخورد در شأن شهروند علاقمند به فیلم در سینماهای ما چندان مطلوب نیست.

وی عامل اصلی بروز این مسأله را ناسازگاری سنی و اخلاقی پرسنل اجرایی و ناکاربلدی آنان در مواجهه با مشتریان اکثراً جوان سینما دانسته و می افزاید: متأسفانه برخی عوامل اجرایی نگاه و تفکر به روز لازم برای فعالیت در یک مکان فرهنگی را ندارند.

میلانی با اشاره به اینکه سینما به عنوان یک مکان فرهنگی نیازمند جاری بودن تفکر فرهنگی در مدیریت و اجرا، برای اداره و بهره‌وری بهتر است، می گوید: در عصر کنونی، سینما‌ها تحت عنوان بنگاه‌های فرهنگی و اقتصادی مورد توجه قرار گرفته و مشتری­مداری، اصل مهم در راستای موفقیت و کسب نفع هر چه بیشتر در این عرصه است.

رییس حوزه هنری با تأکید بر اینکه نمی‌توان به صورت قهری با این معضل برخورد کرد، ادامه می دهد: اکثر این افراد در دوره‌ای جذب و به خدمت گرفته شده‌اند که نگاه و ذهنیت عمومی به سینما به تأسی از ساختار ضد ارزشی آن در قبل از انقلاب، بیشتر جنبه سیاسی و غیر فرهنگی داشت که چنین تفکری با شرایط کنونی سازگار نیست زیرا که به برکت انقلاب و تحولات راهبردی نظام اسلامی، ساختار سینما‌ها تغییر یافته و در حال حاضر تفکر فرهنگی با رویکرد اخلاقی و ارزشی بر این عرصه حاکم شده است و در همین راستا، این تغییر ساختار و تفکر باید در موضوع پرسنل سینما‌ها نیز اجرا شود.

میلانی، راهکار مواجهه با این مشکل را، بازنشستگی پرسنل گذشته و جذب نیروهای جوان و علاقمند به حوزه فرهنگ و به خصوص بانوان، در بلندمدت ترسیم کرده و بر این باور است که در کوتاه مدت نیز، آموزش‌های ضمن خدمت برای پرسنل اجرایی کنونی سینما‌ها، جهت برقراری ارتباط بهتر با مشتری، کارساز خواهد بود.

***

این در حالیست که برخورد ناشایست و تحقیرآمیز عوامل اجرایی سینماهای تبریز با زوج‌های جوان و افرادی که به صورت خانوادگی یا دوستانه و حتی مجردی، به این مکان عمومی فرهنگی می‌روند، یکی از مسایل مورد انتقاد است که مسئول جدید امور سینمایی حوزه هنری آذربایجان شرقی ضمن تأیید و قبول این انتقاد، می‌گوید: نمی‌توان رفتار و عملکرد نامناسب یک فرد را به کل مجموعه تسری داد، همچنان که در بین پرسنل اجرایی سینما‌ها افراد ناآشنا به موازین و رفتار فرهنگی وجود دارد، در میان کسانی که به عنوان تماشاگر به سینما می‌آیند نیز چنین موضوعی مصداق دارد.

 جواد خازن، با بیان اینکه سینما، به عنوان مکان عمومی باید پیرو یک سری موازین منطبق با اصول اخلاقی باشد، گفت: وقتی در یک فضای متمرکز، قشرهای مختلف جامعه اعم از زوج‌های جوان و خانواده‌ها، دانشجویان و دانش­آموزان، جمع‌های دوستانه جوانان و غیر... از دو جنس متفاوت، همه در کنار هم قرار می‌گیرند، باید شرایط مقتضی برای هر یک از این اقشار را در آن فضا فراهم کنیم تا همه آنان راضی باشند.

وی هدف و سیاست اصلی این مجموعه را ایجاد حس آرامش و راحتی هر چه بیشتر برای تماشاگران در سالن‌های سینما می‌داند و تأکید دارد که افرادی نیز در این میان هستند که برای تماشای فیلم به سینما نمی‌آیند و وظیفه ما برخورد با آنان در راستای حفظ حقوق سایر حاضرین در سالن سینما است.

خازن، تفکیک و تعیین صندلی‌های خاص به اقشار مختلف ذکر شده در سالن سینما را امری اجتناب­ناپذیر قلمداد کرده و می گوید: به هر حال همانطور که گفته شد، شرایط هر قشر متفاوت از سایرین است و برای مثال شاید در طول تماشای یک فیلم و تحت تأثیر برخی صحنه‌ها و دیالوگ‌ها، حس‌ها و عکس­العمل‌های متفاوت و‌گاه متضادی از سوی افراد صورت پذیرد که می‌توان به اقتضای آن قشر خاص دانست اما تأثیر آن بر سایر اقشار حاضر در آن مکان را نیز باید در نظر گرفت و از همین روست که تفکیک این جمع‌ها را امری به نفع همه می‌دانیم.

***

با این حال، می‌توان وجه تشبیه دیگر برای توصیف وضعیت سینماهای تبریز را در مثال آن کس تعریف کرد که همواره از عدم محبوبیت و مورد بی‌مهری قرار گرفتن خود گله داشت تا اینکه شخصی در پاسخ وی گفت: «آخه بنده خدا، تو چه شاخصه مثبت داری که مردم را جذب کنی!؟ ثروت که نداری، از ظاهر زیبا و فریبنده هم که محروم مانده‌ای! اخلاق هم که ماشاا... همیشه با خودت درگیری! حال با امید به چه استدلالی انتظار محبوبیت داری؟»

گذشته از جنبه تجاری و فرهنگی بحث، مشکل سخت­افزاری سینما‌ها، مسأله‌ای ست که اکثر علاقمندان این وادی به جبر با آن کنار آمده‌اند و در سخت‌ترین شرایط و با بد‌ترین امکانات موجود، همچنان پایدار مانده‌اند، اما برخورد نامناسب عوامل سالن، نقطه سرریز شدن صبر آنان است تا عطای کمک به روشن ماندن چراغ سینما را به لقایش بخشیده و تماشای فیلم با بهترین کیفیت و ‌‌نهایت آرامش در خانه را به تحمل انواع سختی‌های جسمی و روحی ترجیح دهد.

مصطفی صادقی، یکی از افراد علاقمند و پیگیر سینما، رفتار پرسنل با تماشاگر از بدو ورود به سینما و هدایت آن به قسمت خاصی از سالن را توهین به حقوق انسانی و شهروندی دانسته و می‌گوید: به عقیده بنده مشکل اصلی در این موضوع، نامعمول بودن نوع رابطه افرادی­ست که به صورت زوج یا جمع در سالن حاضر می‌شوند که موجب حساسیت عوامل اجرایی سینما می‌شود و شاید تنها راه حل مسأله برای این عزیزان، الزامی کردن به همراه داشتن شناسنامه و عقدنامه برای حضور در سینما باشد!

صادقی با تحقیرآمیز عنوان داشتن، تفکیک چپ، راست و یا شمال، جنوب، تماشاگران در سالن سینما می گوید: اگر سینما را به عنوان یک مکان عمومی تعریف می‌کنند باید به این موضوع نیز توجه شود که چه حرکت و عمل نامتعارفی ممکن است در یک مکان عمومی و از نوع فرهنگی صورت پذیرد که ضد اصول ارزشی و اخلاقی باشد؟ حتی با قبول تصور بروز این اعمال، چرا قبل از ورود و قرار گرفتن در صندلی، رفتار‌های پیشگیرانه‌ای از سوی عوامل اجرایی انجام می‌شود که باعث ناراحتی و تحقیر اشخاص و بطور کلی یک قشر شود؟ و آیا اصلا نحوه برخورد این افراد با تماشاگران از روی ادب و متانت است و یا آمرانه؟

 به نظر این شهروند، می‌توان با احترام به شخصیت افراد، شرایط را برای راحتی هر چه بیشتر تماشاگران فراهم نمود و با کارهای فرهنگی، تماشاگران را با شرایط تماشای فیلم در مکان عمومی آشنا کرد. روالی که در اکثر سینماهای کشور مانند تهران نیز اجرا می‌شود. امری که تا حدودی در سینما ناجی تبریز هم که تحت نظارت اداره کل فرهنگ و ارشاد است، جاریست.

صادقی در پایان اظهاراتش می گوید: پیش از این عنوان می‌شد که اغلب قوانین در تهران تصویب و فقط در شهرستان‌ها اجرا می‌شود ولی اکنون شرایط به­گونه‌ای شده که در تبریز، قوانین در بالاشهر و مرکز شهر نیز متفاوت است!

***

در این میان، مدیر کل فرهنگ و ارشاد آذربایجان شرقی نیز با تقبیح رفتار نامناسب با تماشاگران سینما می‌گوید: بنده از وجود چنین مسأله‌ای بی‌اطلاعم ولی مسلماً، بروز این قبیل حرکت‌ها در محیط‌های فرهنگی اشتباه است.

علی­اکبر صفی‌پور با بیان اینکه، دولت یازدهم به دنبال گشایش فضای اجتماعی است و احترام به حقوق شهروندی را در سرلوحه امور قرار داده، می افزاید: مشاهده چنین برخورد ناشایست با علاقمندان عرصه فرهنگ و هنر، به هیچ عنوان قابل قبول نیست و باید اقدامات لازم برای ممانعت از ادامه این روند انجام گیرد.

وی در عین حال، تعمیم دادن این موضوع به تمامی پرسنل اجرایی سینما‌ها را نیز اشتباه دانسته و تصریح می کند: وجود چنین مشکلی نباید باعث نادیده گرفته شدن تلاش عزیزان زحمتکش فعال در سینما شود.

صفی‌پور، جذب حداکثری مخاطب به عنوان مشتری مکان عمومی فرهنگی را شاهرگ حیاتی روشن ماندن چراغ سینما‌ها دانسته و می گوید: امروزه، مجهز‌ترین هتل‌ها و رستوران‌ها نیز با ارایه بهترین خدمات، به دنبال جذب مشتری هستند، زیرا که بقای کسب و کار خود را در تحقق این امر می‌دانند و بر این اساس، سینما‌ها که در حال حاضر از نظر سخت­افزاری و امکانات در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، کمترین انتظار آن است که عوامل اجرایی آن، با گشاده­رویی و متانت، موجب حفظ و سعی برای جذب هر چه بیشتر علاقمندان این حوزه شوند تا علاوه بر کمک به پایدار ماندن سالن‌های سینما در استان، به شغل خود نیز رونق بخشند.

مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان شرقی با تأکید بر پیگیری موضوع رفتار عوامل اجرایی سینما‌ها و رایزنی با رییس حوزه هنری استان، ابراز امیدواری می کند که با همراهی و همکاری تمامی ارگان‌های مختلف اجتماعی و فرهنگی، شرایط بیش از پیش مناسب­تری برای مردم فهیم و شایسته‌مان فراهم شود تا رضایتمندی عمومی از خدمت مسئولین به دست آید.

***

اوصاف مذکور، نشانه و هشدار مساعد نبودن حال عمومی فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی و بالاخص تبریز را متذکر می‌شود. موضوعی که نیاز به هیچ توصیف و توضیحی ندارد. چشم حاضرین در حاشیه و متن این حوزه نیز همچنان به راهِ آمدن طبیبی حاذق خیره مانده است. در چنین مواقعی امید به آینده، تنها توجیه، جهت تحمل دردیست که رو به وخامت گذاشته است.

شهری که روزگاری دارای بیش از 13 سینمای فعال بود، اکنون تعداد آنان به نصف تقلیل یافته و در خوش­بینانه‌ترین حالت، در اکثر سانس‌ها، تنها یک­چهارم صندلی‌ها تماشاگر دارد.

تبدیل سینما کریستال به پاساژ تجاری، تعطیلی چندین سینما در دهه‌های گذشته و تخریب سینما آزادی در همین چند ماه اخیر، آینده و راهی غبارآلود را مجسم می‌سازد که مجال نگاه امیدوارانه را محدود کرده است.

سینما، اندام و یکی از اعضای مهم و حیاتی پیکر? فرهنگ و هنر است که عمیق‌ترین زخم­ها را دارد و سالهاست که دردی جانکاه را تحمل می‌کند؛ دردی که حاصل تیشه کم­توجهی و بی‌مهری است و صدالبته صدمه به چاه افتادن‌ها و زخم خار بیراهه‌هایی­ که به سمت آن هدایت شده.

شاید تنها امیدی که می‌توان در حال حاضر داشت این است که‌ ای­کاش تا زمانی که تدبیر عمل در دسترس مسئولان استانی است، اقدامات لازم جهت برطرف کردن مشکلات سخت­افزاری و نرم افزاری و غیره... در دستور کار قرار گیرد تا در آینده، امیدمان به تشکیل ستاد احیای سینمای تبریز از سوی مسئولین کشوری منتهی نشود.


 نوشته شده توسط علی بیدار در چهارشنبه 93/10/10 و ساعت 11:51 صبح | نظرات دیگران()

برنامه "هفت" آنتن صدم درصدی ها شده است

امیر آقایی: آقای گبرلو، آنتن دست شماست!

مصطفی علیمردانی

آن چه نگارنده را بر آن داشت تا چیزکی درباره برنامه هفت و حرفهای مطرح شده در آن برنامه بنویسد حرف زدن یک بازیگر از طرف 80 و شاید هم 90 میلیون نفر ایرانی است. شریفی نیا معتقد است که الان دغدغه جامعه ما ازدواج موقت است و این دغدغه که گلوی ملت را به سختی می فشارد هر چه زودتر باید مرتفع شود.

 

محمدرضا شریفی نیا همراه با قربان محمدپور کارگردان فیلم "آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند" با حضور در برنامه هفت مورخه 7 آذر در گفتگو با مجری برنامه گبرلو گفت: موضوعش (موضوع فیلم) موضوع جامعه است و بحث تربیتی و خانواده است. ما در این فیلم، تبلیغ صیغه نکرده ایم و فیلم موضوعش درباره دروغی است که مرد به زن می‌گوید. بحث ما در مورد چندزنی نیست بلکه روی دروغ گفتن همسر تمرکز کرده ایم.(1)

 

شریفی نیا افزود: فیلم درجهت تحکیم خانواده است. به نظرم بحث صیغه نیاز به آسیب شناسی در جامعه دارد. به نظرم فیلم حرف دارد گرچه موقعیتش کمدی و مفرح هم هست.

وی تأکید داشت: در "آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند" فیلمی هم که ما کار کردیم سینمای اجتماعی است. (1)

 

همچنین قربان محمدپور، کارگردان فیلم در حال اکران "آنچه مردان درباره زنان نمی‌دانند" در ادامه برنامه گفت: به نظرم استقبال مردم خستگی را هم از تن من بیرون کرد. به نظرم در جامعه زن سالار و تک همسر ما بحث صیغه و ازدواج موقت مطرح و فرهنگ نشده است. باید ریزتر در موردش حرف زد. به نظرم فیلم ما در جهت تحکیم خانواده است و شخصیتهایش هم قابل لمس. (1)

 

محمدی در خصوص موضوع فیلم خود گفت: موضوع این فیلم که به ازدواج موقت پرداخته به گونه ای است که بسیاری از کسانی که به سراغ آن رفته اند موجب فروپاشی خانواده ها شده اند. این موضوع از جمله مواردی است که روحانیت در آن به خوبی ریز شده و بدان پرداخته است . در جامعه ما زمانی که بحث تک همسری و زن سالاری مطرح می شود نیز ازدواج موقت پذیرفته شده نیست و از دیگر سو نیز ما می دانیم که وضعیت جسمی مردان با زنان متفاوت است و در صورتی که جامعه ما در چنین موضوعاتی دقیق شود و بدان بپردازد نیز همچون بسیاری از کشورها بحث چند همسری تبدیل به فرهنگ می شود. (2)

 

محمدرضا شریفی نیا گفت: فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند متعلق به سینمای اجتماعی است که بخشی از مشکلات جامعه ما درون آن منعکس می شود که این می تواند گاه کمدی، گاه رئال و گاه فانتزی باشد که در خصوص این فیلم کمدی بوده است. سینمای اصغر فرهادی نیز یک سینمای اجتماعی است که نه از سانسور بهره گرفته است و مردم نیز با آن ارتباط برقرار کرده اند. در هر حال چنین موضوعاتی، موضوعات درگیر جامعه ما است و ما نیز برای گروه های مختلف فیلم می سازیم.(2)

 

اما پس از پایان گفتگو با عوامل فیلم آنچه مردان درباره زنان نمی دانند در بخش دیگری از برنامه امیر آقایی؛ بازیگر سینما و تلویزیون روی خط هفت حاضر شد و در صحبت هایی به نقد برخی گفته ها پرداخت.(2)

 

آن چه نگارنده را بر آن داشت تا چیزکی در این خصوص بنویسد حرف زدن یک بازیگر از طرف 80 و شاید هم 90 میلیون نفر ایرانی است. شریفی نیا معتقد است که الان دغدغه ملت ما ازدواج موقت است و این دغدغه که گلوی ملت را به سختی می فشارد هر چه زودتر باید مرتفع شود. البته حرف زدن صرف، اشکالی ندارد و همه آزاد هستند حرف بزنند. می توانند بروند هر جا که تریبون داشتند هزینه کنند و به دنبال رفع دغدغه ملت! خیالی خود باشند ولی فکر نمی کنم جز معدودی از مردم که ممکن است تعدادشان به صدم درصد هم نرسند بقیه چند ده میلیون آدم ایرانی دغدغه صیغه موقت داشته باشند آن هم از نوع چند زنه بودن.

 

تا جایی که من اطلاع دارم و به همان اندازه که ایشان از اخبار مطلع هستند بنده نیز اطلاع دارم هیچگاه ندیدم که جز مرفهین _ که شما باید بگویید چند در صد از جامعه مان را تشکیل می دهند؟ _ این چند ده میلیون ایرانی که بیکاری، اعتیاد، افسردگی و ... چنین دغدغه ای داشته باشند؟! آیا اکثریت مردم ایران در این اوضاع تنها مشکلشان صیغه و چند همسری است؟ چند درصد از افراد جامعه حال حاضر ما دغدغه شان صیغه موقت و تبعات آن است؟ آیا این آن بینش و بصیرت فرهنگی است که بعضی از هنرمندان! به دوش می کشند؟ یعنی جوانی که جسم و روح و عقل سالم دارد و به واسطه این معیارها تحصیلات نیز دارد مهمترین و تنهاترین دغدغه اش صیغه موقت و تبعات احتمالی آن است؟

 

از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران که مدعی رسانه ملی است این امر بسیار زشت است که با پول بیت المال دغدغه آقایان شریفی نیا و شرکا را مرتفع کنند. چرا آنتن بیت المال باید در اختیار چنین افرادی قرار بگیرید؟

اگر این شبکه از پول بیت المال اداره نمی شد خیلی ناراحت نمی شدم چرا که می گفتم نظرات عده ای است که مهمترین دغدغه و رسالت شان در حال حاضر صیغه موقت و تبعات احتمالی اش است ولی این برنامه از پول من و شما و آن کپرنشین ساخته می شود و هیچ کس حق ندارد برای بیان دغدغه ها و نظرات شخصی خود و شرکایش از جیب 80 میلیون نفر و شاید هم بیشتر خرج کند. این نه تنها مسلمانی نیست که حتی انسانی و عادلانه نیز نیست.

 

من در مقایسه با آقایان شریفی نیا و شرکا آدم ناشناسی هستم و شاید به واسطه همین ناشناسی از نظر آقایان مهملات به هم ببافم ولی همانطور که امیر آقایی بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر در تماس تلفنی همان شب با برنامه هفته به جناب گبرلو گفت که "آنتن دست شماست آقای گبرلو"؛ بله، آنتن فعلا دست گبرلو است و نه من و شما. آیا این آنتن در اختیار همگان است؟ امیدواریم رییس صدا و سیما این موضوع را پیگیری کنند اگر هم نکردند ملت خودشان به روش متمدنانه پاسخ دهند و با خاموش کردن شبکه سه به هنگام پخش برنامه هفت نشان دهند که جزو آن چند صدم درصد نیستند و دغدغه های مهمتری دارند.

 

در پوشش رسانه ای این اتفاق که یکی  از نکات جالب و مبهم عدم پوشش حرف های امیر آقایی از سوی رسانه هاست. هر چند خبرگزاری فارس صرفاً با اشاره ضمنی و آوردن کلمه انتقاد آقایی از برنامه به سرعت رد شده است.

 

محمدرضا شریفی نیا در پایان گفتگو گفت: باید فیلمی بسازیم که مردم بگویند دست شما درد نکند. (1)

مردم صدم درصدی: دست شما درد نکند.

مردم 99/99 درصدی: گبرلو(صدا و سیما) دست شما درد نکند!!

------------------------------------

1) خبرگزاری نسیم

2) خبرگزاری فارس


 نوشته شده توسط علی بیدار در دوشنبه 93/9/10 و ساعت 4:14 عصر | نظرات دیگران()

 

نصرنیوز منتشر کردفاصله 30 میلیون واژه ای میان کودکان فقرا و ثروتمندان

مطالعات نشان می دهد که کیفیت کلمات(واژه ها) و نه کمیت آنها، برای مهارت های زبان حیاتی است(*)

فاصله 30 میلیون واژه ای در میان کودکان فقرا و ثروتمندان تا سه سالگی

مترجم: مصطفی علیمردانی

تقریبا بیست سالی می شود که پژوهشی برجسته نشان داد که تا سن سه سالگی کودکان خانواده های کم درآمد 30 میلیون کلمه(واژه) کمتر از کودکان خانواده های مرفه شنیده اند و همین امر آنها را حتی پیش از آنکه مدرسه را شروع کنند در وضعیت نامساعد آموزشی قرار می دهد. این یافته ها منجر به افزایش تقاضا برای تأمین بودجه برنامه های پیش دبستانی و چندین کمپینی(پیکاری) شد که از والدین می خواست با کودکان خود بیشتر حرف بزنند.

 

اکنون، مجموعه بزرگی از تحقیقات آن عقیده ای را که صرفا کودکان فقیر را در معرض زبان بیشتر قرار می داد به چالش می طلبد؛ عقیده ای که در آن می پنداشتند که در معرض زبان قرار دادن کودکان فقیر برای غلبه بر کمبودهایی که این کودکان با آنها روبرو می شوند کافی است. این تحقیقات بیان می کند که کیفیت ارتباطات بین کودکان و والدین و مراقبین آنها بسیار مهمتر از تعداد کلماتی است که یک کودک می شنود.

 

شکاف واژه ای بین کودکان فقیر و ثروتمند

 

بر اساس یافته های پژوهشی که(در اکتبر 2014) در کنفرانس "پل زدن بر شکاف واژه ای"{پر کردن شکاف واژه ای} در کاخ سفید ارایه شد اعلام شد که مابین  کودکان دوساله از خانواده های کم درآمد، کیفیت واژه های مربوط به تعاملات – استفاده از سمبل های مشترک("نگاه کن، یک سگ")؛ آیینی ("بعد از حمامت، یک شیشه{شیر و ...} می خوایی")؛ و فصاحت مکالمه ای ("بله، آن یک اتوبوس است!") بسیار بهتر پیش بینی کننده مهارت های زبانی در سن سه سالگی از هر فاکتور دیگری بود که شامل کمیت واژه هایی می شد که یک کودک شنیده بود.

 

کاترین هیرش-پاسک(Hirsh-Pasek)، استاد روانشناسی در دانشگاه تمپل(Temple) و نویسنده اصلی این تحقیقات گفت: "این (موضوع) فقط درباره چپاندن لغات (در مغز) نیست. این (موضوع) درباره داشتن مکالمات روان پیرامون آیین ها و مقصود های مشترکی مثل وانمود کردن به خوردن قهوه صبحانه با هم و یا استفاده از موز به عنوان تلفن است. این از آن موادی است که زبان از آن ساخته می شود."

 

در یک تحقیق مرتبط، که در آوریل 2014 منتشر شد، محققان که کودکان 11 الی 14 ماهه را در خانه هایشان مورد مشاهده قرار داده بودند دریافتند که رواج تعاملات دو نفره و استفاده مکرر والدین _ صدای آرام و زیر که معمولا برای صحبت کردن با کودکان مورد استفاده قرار می گیرد – پیش بینی کننده های مطمئنی از توانایی زبانی در دو سالگی بودند. تعداد کل واژه ها با توانایی آینده همبستگی نداشت.

 

این ایده که کیفیت تعامل در زمان آموزش زبان به کودکان اهمیت دارد موضوع به ندرت جدیدی است.

 

دکتر هیرش-پاسک گفت: ما از همان آغاز از این امر بدون هیچ تناقضی مطلع بودیم که بایستی کیفیت و کمیت وجود داشته باشد." حتی تحقیق سال 1995 (که به وسیله بتی هارت(Betty Hart) و تاد آر. ریسلی(Todd R. Risley)، دو تن از روانشناسان دانشگاه کانزاس انجام شد) که نظریه و ایده شکاف 30 میلیون لغتی(واژه ای) را معرفی کرد نشان داد که تُن صدای والدین، پاسخگو بودن و استفاده از سمبل ها روی هوش و واژگان یک کودک تأثیر می گذارد.

 

اما مطالعات و تحقیقات امسال اولین باری است که محققان تأثیر کمیت واژه را با کیفیت تعامل و ارتباط مقایسه کرده اند. دکتر پاتریشیا کی کُهل(Dr. Patricia K. Kuhl)، مدیر انستیو یادگیری و علوم مغزی دانشگاه واشینگتن و نویسنده پژوهش آوریل گفت: این یافته ها به آموزگاران این پیشنهاد را می دهد که بایستی در خصوص فراخوان هایی مثل " شکاف لغات را پایان دهید" تجدیدنظر کنند چرا که چالش هایی را که کودکان فقیر با آنها روبرو هستند را ممکن است بیش از حد ساده گرفته باشند.

 

او با اشاراه به توصیه های قابل اجرا گفت: من نگران این پیام ها هستم پیام هایی که از والدین می خواهد روی شمارگان واژه ها تمرکز کنند.

دکتر هیرش-پاسک گفت: استفاده از لغت GAP(شکاف، درز) ممکن است دارای نتایج زیانبخش باشد. موقعی که درباره شکاف ها حرف می زنیم گرایش طبیعی ما صحبت کردن درباره پر کردن آنهاست. بنابراین ما درباره میزان و تعداد صحبت می کنیم  درست مثل اینکه ما داریم واژه ها را داخل سر خالی یک کودک می گذاریم.

 

اما درست همانطور که برای داشتن خانه صرفا ریختن آجر و مصالح دیگر روی هم کافی نیست بلکه بایستی پایه و پی برای خانه بسازید یادگیری زبان نیز اساس و پایه خود را دارد اگر قرار نیست زبان و کلمات یک صدای پس زمینه باشد.**

 

برای پژوهش جدید، دکتر هیرش_پاسک و همکارانش 60 کودک سه ساله از خانوادهای کم درآمد را انتخاب کردند که درجات متفاوتی از مهارت در زبان را داشتند. این کودکان از انیستیتو ملی سلامت کودک و پژوهش توسعه انسانی مراقبت زودهنگام کودک و توسعه جوانان انتخاب شدند که مطالعه درازمدت و گسترده ای را بر روی 1300 کودک از هنگام تولد تا 15 سالگی بر عهده داشت. محققان دیگری فیلم ویدیویی آن کودکان در سن دو سالگی در جلسات بازی با والدین شان را مورد بررسی قرار دادند. محققانی که این فیلم را تماشا کرده بودند از چگونگی بزرگ شدن این کودکان در زمان های بعد، بی اطلاع بودند.

 

دکتر هیرش-پاسک، نویسنده  این پژوهش درازمدت گفت: ما قادر شدیم این سؤال را بپرسیم که آیا این تعاملات هیچ سرنخی را داراست که پاسخگوی تفاوت هایی باشد که ما در سه سالگی دیدیم. معلوم شد که قادریم برای کل تغییرپذیری بعد از آن پاسخگو باشیم.

 

وی گفت: کیفیت ارتباطات برای 27 درصد از تنوع در مهارتهای بیانی زبان یک سال بعد توجیه می شد. نتایج به طور قابل توجهی تغییر کرد زمانی که محققان سطح سواد یا آموزشی والدین را کنترل کردند.

اما کسانی که والدین را ملزم می کنند تا با کودکانشان بیشتر صحبت کنند اظهار می دارند که افزایش کمیت زبان به طور گریزناپذیری منجر به بهتر شدن کیفیت می شود.

آنه فرنالد(Anne Fernald)، روانشناسی تکاملی در دانشگاه استنفورد(Stanford) گفت: موضوع این نیست که یک مادر می گوید "سگ" و مادر دیگری می گوید "سگ، سگ، سگ،". زمانی که شما یاد می گیرید تا بیشتر صحبت کنید، شما تمایل دارید که به طرق متنوع و مفصل تر صحبت کنید و آن به رشد شناختی کودک کمک می کند.

 

دکتر فرنالد، نویسنده پژوهش 2013 که به شکاف واژه ای بین کودکان ثروتمند و فقیر در سن 18 ماهگی پی برده بود مشاور علمی PROVIDENCE TALKS است. این طرحی است که در آن کودکان را به وسایلی مجهز می کنند تا تعداد لغاتی را که آنها هر روز می شنوند ضبط کند.

 

او گفت: "مردم بر کمیت تأکید دارند چون آن چیزی است که شما می توانید آن را اندازه گیری کنید." اما دکتر فرنالد اشاره می کند که این برنامه همچنین مشاورین را به خانه های کودکان می فرستد تا از نزدیک در معرض قرار گرفتن کودکان به زبان را ارزیابی کنند و به والدین بهترین نحوه ارتباط بر قرار کردن با کودکان را بیاموزند.

 

با این حال، آن اُلیری(Ann O’Leary)، مدیر Too Small to Fail، که یک تلاش مشترک غیر انتفاعی درNext Generation و "بنیاد بیل، هیلاری و چلسی کلینتون"( the Bill, Hillary & Chelsea Clinton Foundation) که روی پایان دادن به شکاف واژه ای تمرکز می کند اذعان کرد که این پیام را برای والدین دارد و آن پیام این است که والدین بیشتر روی کیفیت تأکید کنند.

 

او گفت: "زمانی که ما در حال انجام این کمپین برای پایان دادن به شکاف واژه ای هستیم، آنها این تصور را حتما مجسم می کنند، آنها حتما مردم را به این باور و درک می رسانند که ما نیازمند صحبت خیلی بیشتری هستیم. اما همچنین لازم است که آن قسمتی که نیازمند انجامش هستیم را به یاد داشته باشیم و آن دادن مدل و الگو است . مدل و الگویی که مشخص کند صحبت کردن چه شکلی باید باشد.

_____________________

(*)منبع: روزنامه نیویورک تایمز

نویسنده: DOUGLAS QUENQUA

این مقاله در روزنامه نیویورک تایمز در تاریخ 17 اکتبر 2014  با عنوان (Quality of Words, Not Quantity, Is Crucial to Language Skills, Study Finds)چاپ شده است.

 

باز نشر مطلب در برترین هافاصله 30 میلیون واژه ای کودکان فقیر و ثروتمند

باز نشر مطلب در آکاایران : فاصله 30 میلیون واژه ای کودکان فقیر و ثروتمند


 نوشته شده توسط علی بیدار در جمعه 93/8/16 و ساعت 7:9 عصر | نظرات دیگران()

او هر روز، تو را به یاری می طلبد؛ بشتاب!

حسین بن علی در کلام آخرین خود، همه انسانها را در همه اعصار مخاطب قرار می دهد و می فرماید: « یا

 شیعَةَ آلِ أَبی سُفْیانَ إِنْ لَمْ  یَکُنْ لَکُمْ دینٌ وَ کُنْتُمْ لا تَخافُونَ الْمَعادَ فَکُونُوا أَحْرارًا فی دُنْیاکُم وَ ارْجِعُوا إِلی

أَحْسابِکُمْ إِنْ کُنْتُم عَرَبًا کَما  تَزْعَمُون»

ای  پیروان خاندان ابوسفیان! اگر دین ندارید و از روز قیامت  نمی ترسید لااقل در زندگی  دنیایتان آزادمرد

 باشید، و اگر خود را عرب می پندارید به نیاکان خود بیندیشید.

حسین بن علی، سرور آزادگان


 نوشته شده توسط علی بیدار در دوشنبه 93/8/12 و ساعت 11:33 صبح | نظرات دیگران()
<      1   2   3   4   5   >>   >
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 29
مجموع بازدیدها: 348518
جستجو در صفحه

خبر نامه