سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: دوشنبه 103 آذر 19

 

نویسنده کیهان به واکنش‌های تند اخیر نسبت به فیلم بیضایی و میلانی؛
روشنفکرها خنجر پنهان‌شان را فرو کردند

سینمای ما - قاسم رحمانی: قهرمان بوف کور «گزلیک»(1) به دست وارد اتاق معشوقه اش می شود. ابتدا از فروکردن تیزی در جسم معشوقه ابا دارد شاید به خاطر ته مانده عشق خود به او. اما بالاخره خود را به او ترجیح می دهد و...
بلاتشبیه برخورد این روزهای مدعیان روشنفکری با بهرام بیضایی از همین جنس است. آنها که روزگاری با آب و تاب بهرام بیضایی را استاد می خواندند حالا تا پای لجن مال کردن او رفته اند. اگر قوانین مطبوعات اجاره می داد با کلمات رکیک او را می نواختند. چه کلماتی که این روزها در وصف استاد! نوشته می شود تلطیف شده همان کلمات رکیک است.
فارغ از اینکه بیضایی تا چه حد در آثار گذشته و امروز خود درست یا اشتباه عمل کرده و کجاها روشنگری یا سیاه نمایی نموده یک مسئله کاملا واضح است. تا زمانی که پیکان حملات او متوجه مردم، کشور، نظام و ارزش ها و خلاصه جریان ضد روشنفکر مآبی بود استاد و سرور و مراد جماعتی نام می گرفت اما همین که اندکی به پروپای همان جماعت پیچید، استاد معظم!! را از طبقه هفتم آسمان به تحتانی ترین اعماق زمین کوبیدند. کاری که بیضایی بارها با ارزش های مذهبی و ملی این سرزمین در فیلم هایش انجام داده بود.
حاکمیت پول و منیت بر جماعت مدعی روشنفکری، دهه ها است که نمایان شده اما جناب بیضایی، اینک با این حقیقت روبرو می شود. جماعتی که جز ادا و پز چیز دیگری ندارند که عرضه کنند و البته امثال بیضایی همواره به کف و هورای آنها دل خوش داشته اند.بیضایی درست یا غلط، با ساخت «وقتی همه خوابیم» در مقام دفاع از خود و انتقام از سرمایه گذار فیلم نیمه تمامش- لبه پرتگاه- برآمده است. از این نظر او شبیه ابوالحسن داودی (زادبوم) و تهمینه میلانی (سوپر استار) عمل کرده است چرا که تنها همه دغدغه های شخصی خود را به تصویر کشیده اند. اما چون با سرمایه گذار و جماعت اهل قلم از نوع عشق بیضایی اش در افتاده، اینگونه مورد تاخت و تاز عاشقان خود قرارمی گیرد.
آری جناب بیضایی! جماعت مدعی روشنفکری دهه ها است که در پس چهره خندان و کلمات قصار و تیپ متشخص و آغوش گشاده خود، خنجری آخته در آستین دارند و آن را در جسم تعداد زیادی از عشاق و معشوق های خود فرو کرده اند. نه اهل رشادت و دلاوری در راه عقیده اند و نه اهل گذشت از پول و سرمایه در راه رفیق و استاد و پیرمراد. دست به خیانتشان اما در حق استاد و مردم و وطن و دین معرکه است.
رشادت و دلاوری در راه عقیده و عشق ورزی و گذشت در حق رفیق و استاد در جماعت «سنگستانی» معنا پیدا می کند یعنی جماعت اهل صبوری و فدا شدن در راه دیگران نه جماعت فراموش کارپر مدعا. شما در اشتباه نگرشی 180درجه ای، آنها را سیاه تصویر کردید. حالا پاسخ خود را از جماعتی که آن روز برای شما کف و هو را روانه کردند و امروز یقه تان می درند، دریافت کنید.حملات سنگین و روشنفکرنماهای پول و منیت پرست، این روزها متوجه تهمینه میلانی هم شده است. چرا که درست وسط بساط  عیاشی جماعتی از همان قماش پر مدعا ، توپ انداخته. ماجراهای این روزها ثابت می کند بیضایی ها و میلانی ها تا زمانی به درد جماعت فرنگی مآب می خورند که آبی از قبال آنها برای جماعت غرب زده و شرق زده گزلیک در آستین گرم شود نه اینکه خود آنها سیبل انتقاد ولو در حد نازک تر از گل باشند.
پی نوشت:
(1) نوعی وسیله  برنده تیز مانند کارد.
منبع : کیهان

 نوشته شده توسط علی بیدار در یکشنبه 88/1/30 و ساعت 1:59 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4645
بازدید دیروز: 7306
مجموع بازدیدها: 389171
جستجو در صفحه

خبر نامه