سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 20

 

جواد طوسی در روزنامه اعتماد در مورد فیلم اخراجی های 2 چنین نوشته است:



شاید اگر جو ناشی از فروش بالای سه میلیارد تومان فیلم «اخراجی ها 2» آقای مسعود ده نمکی را نمی گرفت و در مصاحبه هایش طی این روزهای اخیر حرف های گنده و بالاتر از کوپن واقعی فیلمش نمی زد، ملزم به نوشتن این یادداشت نمی شدم زیرا در کنار این همه فیلم بزن برویی که طی این چند سال ساخته شده و فروش بالایی داشته اند، چرا بلیت آقا مسعود نبرد؟بعضی ها برای دراز کردن ده نمکی و فیلمش، به گذشته او نقب می زنند و نگاه تند و موضعگیری افراطی اش در نشریات «شلمچه» و «صبح» و... را با این ترکیب اصولگرایی و لودگی کنونی در تعارض می دانند. اما نگارنده فقط درون را می نگرد و حال را... به همین خاطر، می پذیرد که مثلاً «فقر و فحشا» یک پیش درآمد حساب شده برای موضعگیری اجتماعی با لحن مستندگونه بود. نمی دانم مسعودخان ده نمکی در آن مصاحبه اش با روزنامه «اعتماد ملی» چقدر این حرف که «اخراجی ها قیصر زمانه است» را جدی زده بود، چون حتماً می داند اساساً موجودیت یک قیصر ریشه دار و کنشمند را در ساحت فردی اش می بینیم نه در یک تجمع ناهمگون و پراغتشاش.
 
اگر «قیصر» تصمیم می گیرد به آن کافه ساز و ضربی پیش «سهیلا فردوس» برود، تنها چیزی که برایش مهم نیست رقص و بشکن و بالا بنداز است. او فقط به قصاص می اندیشد و ستیز با «منصور آب منگل» تا این آخرین نیروی شر دنیای تراژیک خود را بفرستد آن دنیا که کامروا شود و ملائکه ها بادش بزنند. 

خب انصافاً این قیصر عصیانگر و تلخ اندیش چه سنخیتی با قیصرهای اهل حال «اخراجی ها» که از تیپ فراتر نمی روند، دارد؟ قیصر دوران ما در آن جرقه هایی که از آتش چرخان نامزدش اعظم به هوا می پرید، عشق و تمنا و انتقام را با هم می دید. اما این قیصرهای سه میلیاردی یا یک چیزی شان می شود یا حضور فاعلانه شان در یک میزانسن شلوغ و درهم، محلی از اعراب ندارد. این آتراکسیون و شوی «ملی و میهنی» ناخودآگاه ما را به یاد نمایشنامه های کمدی موزیکال تئاترهای لاله زار در دوران هویت باختگی اش می اندازد که چند دقیقه قبلش «آغاسی» «دوست دارم لیلی» و «لب کارون» را با سینه تکان دادن و دستمال چرخاندنش می خواند.

«اخراجی ها2» را در سانس شلوغ ساعت 30/10 شب یکی از سینماها در شرایطی دیدم که پسر جوانی با موهای خروسی ژل زده پس از شنیدن یکی از شوخی های فیلم به زیدش تنه یی زد و با صدای بلند گفت؛ «ایول ایول» و بقیه دوستان کپلش کر و کر خندیدند. همین جمع سرخوش و بی خیالی طی کن در انتهای فیلم همراه با اجرای سرود «ای ایران» بلند شدند و با یکدیگر همسرایی جانانه یی کردند.
 
فیلم «اخراجی ها2» و فروش تاریخ سازش، محصول چنین فضا و جامعه متناقضی است. هرگونه تحلیل منطقی و جامعه شناسانه این فیلم و بررسی فروش چندمیلیاردی اش منوط به کالبد شکافی جامعه یی است که شمار قابل توجهی از افرادش در یک گذار تاریخی ناهمگون می خواهند خود را تخلیه کنند و به چیزهای جدی فکر نکنند.
 
مسعود ده نمکی بر پایه حس غریزی و پشتگرمی اش در این دوران سوراخ دعا را پیدا کرده و با ارائه تصویر و شمایلی متفاوت از رزمندگان در کنار شوخی و مزه پرانی و... فضا را برای این تخلیه کردن فراهم کرده است. از این حیث باید به او و همراهانش «ایول» گفت و حتی به اجرای خوب فصل افتتاحیه فیلم و نوع استفاده خلاقانه از دوربین دیجیتال SK (با همفکری و همیاری موثر تورج منصوری) نیز اشاره کرد. ولی اگر بخواهد پا توی کفش قیصر بکند، آن موقع مجبوریم نسبت به این بهره برداری تاریخی واکنش نشان دهیم و پاشنه کفش مان را ور بکشیم.


منبع :http://www.fararu.com


 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 88/1/27 و ساعت 3:2 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5920
بازدید دیروز: 7157
مجموع بازدیدها: 397603
جستجو در صفحه

خبر نامه