سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 20

خانم میلانی و آقای ده‌نمکی، برای تبرئه خودتان در برابر نوشته‌های منتقدان از کارنامه بیضایی مایه نگذارید
سینمای ما - آرش خوشخو: اکران وقتی همه خوابیم بهرام بیضایی را در موقعیت عجیبی قرار داده است. نه به خاطر واکنش شدید برخی از منتقدان یا پشتیبانی احساسی گروهی دیگر و یا نه حتی به خاطر آنکه تماشاگران این فیلم از هر سه فیلم قبلی بیضایی کمتر بوده اند.

نه، موقعیت عجیب بهرام بیضایی به دوستان و یارانی برمی گردد که با زیرکی منافع خود را به فیلم و اعتبار بیضایی گره زده اند و ناخودآگاه آدم را یاد آن جوک مشهور می اندازند؛ ما سه نفر را کجا می برید؟

مساله اینجاست که دوستان فیلمساز به فروش چشمگیر فیلم هایشان و انواع جوایز دولتی و خصوصی راضی نیستند و برای خاموش ساختن صدای همان دو سه منتقد مخالف فیلم هایشان، به سایه استاد بلندآوازه پناه می برند و پشت او پنهان می شوند.

آن دوست فیلمساز که ناگهان جذابیت تساهل و تسامح را کشف کرده، در ژستی حق به جانب از توهین به بهرام بیضایی شکایت می کند و این نوع برخورد را فاشیستی1 می داند و از این کانال با منتقدان سینمایی تصفیه حساب می کند. گویی حتی فروش چند میلیاردی فیلمش نیز برای آرامش او کافی نیست.

یا آن فیلمساز محترم دیگر، که با موقعیت سنجی قابل تحسین، فیلم خود را با فیلم بیضایی در یک رده قرار می دهد و با ادبیاتی چریکی که بوی کوچه پس کوچه های هاوانا و ماناگوا را می دهد، منتقدان را نوکران و آلت دستان سرمایه لقب می دهد2 و با زیرکی (زیرکی؟) جامه دفاع از استاد قدیمی می پوشد. گویی جوایز جشنواره فجر و فروش مقبول این فیلم نیز برای آرامش فیلمساز محترم کافی نیست. دوستان همه چیز را با هم می خواهند. و در این میان به سادگی و با بی تعهدی شگفتی از متهم کردن همه چیز و همه کس ابایی ندارند. «نوکر، فاشیست، کم سواد، بی سواد و...» کلماتی است که دوستان فیلمساز در اوج موفقیت، نثار مخالفان شان می کنند.

نیازی به این حرف ها نیست. لازم نیست پای فاشیسم و سرمایه داری را وسط کشید. به استاد احترام بگذارید، از اعتبار بی نهایت او، برای خود خرج نکنید. شما که گروهی از منتقدان را این گونه راحت به کم دانشی متهم می کنید، پای به میدان بگذارید و تلقی خود را از عباراتی مثل فاشیسم، سرمایه داری و البته فمینیسم ارائه دهید. شما که ژست هایی چنین انقلابی می گیرید و از مافیای سرمایه می گویید و برخورد فاشیستی، برای مخاطبان تان بگویید که چگونه برای ساخت فیلم های پرفروش خود، مدام در حال مذاکره و امتیاز دادن به همان سرمایه داران محترم و صاحبان قدرت هستید. شما که خود تجارب گرانقدری از فاشیسم دارید، پشت استاد موضع نگیرید. راستی، شما که پرچم دفاع از استاد را بلند کرده اید، مگر نه آنکه برای فروش فیلم های خود به همان فرمول هایی پناه می برید که بیضایی در همین فیلم آخرش به سخره گرفته است؟ مگر این گونه نیست؟

نه... آرام باشید. آرامش خود را حفظ کنید. اوضاع که بر وفق مراد است. پس دامن بیضایی را رها کنید. هیچ کس به بیضایی بی احترامی نمی کند. داستان منتقدان و بیضایی، داستانی قدیمی است. پر از رنجش و مهربانی. پر از قهر و آشتی. پر از ستایش و افسوس. رابطه یی که 40 سال به طول انجامیده است و این داستان ربطی به شما ندارد.شمایی که خود هیچ گاه از جذبه سرمایه و قدرت رهایی نداشته اید، سنگری دیگر برای خود پیدا کنید. مگر نه آنکه فیلم بیضایی، سینمایی را مورد انتقاد قرار می دهد که شما با آسایش و فراغ بال در آن نفس می کشید، سازش می کنید، جایزه می گیرید و فیلم پشت فیلم می سازید؟ نمی توان همه چیز را با هم داشت. ژست تساهل و تسامح و آزاداندیشی به برخی نمی آید، همان طور که جامه انقلابیگری و ضدسرمایه داری هم برای برخی گشاد است. آرام باشید و از چرخ گردون که بر وفق مراد شما می چرخد، لذت ببرید.

پی نوشت ها؛

1- اشاره به گفت وگوی مسعود ده نمکی با مردم و جامعه

2- برگرفته از اظهارات تهمینه میلانی

 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 88/1/27 و ساعت 2:1 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4641
بازدید دیروز: 7157
مجموع بازدیدها: 396324
جستجو در صفحه

خبر نامه