سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: پنج شنبه 103 آذر 15

نامه خواندنی نویسنده معروف به شاگردان یک مدرسه

کورت وونه‌گات

هشت سال پیش عده‌ای از دانش‌آموزان یک دبیرستان شروع به ارسال درخواستهایی برای نویسندگان مورد علاقه‌شان کردند تا بلکه بتوانند آنها را ملاقات کنند.

کورت وونه‌گات نویسنده آمریکایی تنها نویسنده‌ای بود که به درخواست آنها پاسخ داد. البته این نویسنده مطرح بخاطر کهولت سن و شرایط نامساعد جسمی نتوانست به دیدار این بچه ها برود اما در عوض پاسخی خواندنی و جذاب به نامه ی این بچه ها داد که با استقبال زیادی در رسانه های مهم و شبکه های اجتماعی مواجه شد.و اینهم متن این نامه:

بچه های عزیز دبیرستان خاویر
و خانم لوک وود [معلم] و شاگردانش

از نامه دوستانه شما بسیار ممنونم

شما دقیقا میدانیدکه چطور یک پیرمرد زهوار درفته ی عتیقه را که یک پایش لب گور است, سرکیف بیاورید، من در حال حاضر خیلی در انظار عمومی ظاهر نمیشوم. آخر میدانید من الان شبیه یک سوسمار بزرگ و ترسناک شده ام.

چیزی که من میتوانم به شما بگویم,خیلی طولانی نیست. درواقع منظورم ترکیب شوخ طبعانه و سرخوشانه ای از این چیزهاست:

تمرین کنید یک هنری را یاد بگیرید.هرچیزی! موسیقی, آواز، رقصیدن، نقاشی، شعر، مجسمه سازی!

مهم نیست که کارتان خوب باشد یا بد! مهم نیست توی آن پولی عایدتان بشود یا اسمی در کنید. بلکه آنچه اهمین دارد کشف چیزیست که درون شماست! تا بتوانید [براساس آن] روحتان را پرورش دهید.

جدی میگویم!

منظور من اینست. همین حالا یک هنری را انتخاب کنید و در اوقات فراغتتان به یادگرفتن آن بپردازید.

یک عکس خوب یا اصلا مسخره از خانم لوک وود (معلمتان) بکشید و به او هدید بدهد.

بعد از مدرسه و توی خانه تان برقصید و آواز بخوانید! و هنرتان را به بقیه نشان بدهید.

توی ظرف پوره ی سیب زمینی عکس یک صورت را بکشید، وانمود کنید که دراکولا هستید!

حالا یک تکلیف برای امشبتان میدهم و امیدوارم اگر آن را انجام ندید پدرتان را دربیاورد:

یک شعر شش خطی بنویسید

در باره ی هرچیزی

بشرط اینکه قافیه داشته باشد. تنیس بدون تور اصلا عادلانه نیست.
من مطمئنم که شما بخوبی از عهده این کار برمیآیید. انجامش بدید

اما به کسی نگویید که درحال انجام چکاری هستید. شعرتان را به کسی نشان ندهید! برای هیچکس هم آن را نخوانید. حتی برای دوست دختر یا پدر و مادرتان یا هر کس دیگری! حتی خانم لوک وود (معلمتان)

[در مرحله بعد] آن را پاره کنید! ریز ریزش کنید. هرتکه اش را توی سطلهای زباله ی جدا و دور از هم بیاندازید! [و این کار را هی تکرار کنید]

[در نهایت] شما به جایزه ای باشکوه برای شعری که سرودید دست خواهید یافت.

شما یک تحول را تجربه میکنید [و] چیزهای بیشتری درمورد درونیات خودتان خواهید فهمید! و در نهایت روحتان به تکامل خواهد رسید!

خدا نگهدارتان
کورت وونه گات
    
***
منبع: هافینگتون پست/ ترجمه: محمد تاج احمدی


 نوشته شده توسط علی بیدار در دوشنبه 93/3/5 و ساعت 1:39 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 138
بازدید دیروز: 9
مجموع بازدیدها: 357414
جستجو در صفحه

خبر نامه