سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 20

نقدی بر فیلم "زندگی پای"

زندگی پای

"زندگی پای"  نام رمانی بود که در سال 2001، به قلم یان مارتل به چاپ رسید و در سال 2002 جایزه من بوکر را از آن خود کرد. این کتاب که چهارمین اثر نویسنده اش به حساب می آید، تحت تاثیر رمانی برزیلی نوشته شده است. زندگی پای در داستانی شگفت انگیز، به بیان دریانوردی پرمخاطره ی پسری جوان با یک ببر بزرگسال می پردازد و از این طریق خواننده را به مانند شخصیت اول داستان با خدا آشنا می سازد.

شاید داستان پردازی شگفت انگیز و تخیل زیبای یان مارتل بود که باعث شد کارگردان فیلم های، ببر خیزان اژدهای پنهان، هالک و کوهستان بروکبک که اسکار بهترین کارگردانی را نیز در کارنامه دارد، اقتباسی سینمایی از این اثر را به مجموعه آثار خود اضافه کند.

انگ لی، کارگردان صاحب نام و تایوانی تبار هالیوود، در طول  127 دقیقه، با بهره گیری از تکنولوژی سه بعدی و خلق فضایی بکر و تاثیرگذار، مفاهیم کتاب را به بهترین شکل ممکن برای مخاطب خود به تصویر می کشد.

انگ لی و تیم حرفه ایش با بازی گرفتن از حیوانات حقیقی و مخلوط کردن آن با گرافیک کامپیوتری و شبیه سازی های بی نظیر، سکانس های غیرممکنی را تصویر برداری کرده اند و با کمک صداگذاری دقیق و پر از جزییات، تماشاگر را تحت سیطره ی خود درآورده اند. تمام عناصر سینمایی  "زندگی پای" در حدی فراتر از استاندارد قرار دارند، صدا، تصویر و حتی فیلمنامه ی بی نقص، جذاب و پرکشش.

فیلمنامه ی این اثر در دو زمان پیش می رود و با تدوینی تاثیرگذار دوران بزرگسالی  "پای"  و رشد جسمی و فکری از کودکی تا نوجوانی را به هم پیوند می دهد. شاید بتوان از لحاظ موضوع و مفاهیم مورد بحث فیلمنامه نویس، "زندگی پای " را به دوبخش تقسیم کرد.

نیمه ی دوم

خداشناسی کشتی نشین طوفان زده

خانوداه پای به دلیل مشکلات مالی و دلایل دیگر مجبور به ترک هندوستان می شوند و تصمیم می گیرند مانند کریستف کلمب که به دنبال هندوستان بود، به کشف قاره ی امریکا برسند. آنها همراه با تنها دارایی خود یعنی حیوانات باغ وحش شان با یک کشتی باری، سفری را در اقیانوس پهناور آغاز می کنند، سفری که برای پای، هیچ گاه پایان نیافت.

طوفان کشتی عظیم و خدمه اش، خانوداه پای و بسیاری از حیوانات را به قعر اقیانوس می کشاند و حالا پای در یک قایق نجات بزرگ با چند حیوان دیگر تنهاست و تلاش خود را برای بقا آغاز می کند. گورخری با پای شکسته، اورانگوتانی که فرزند خود را گم کرده است، کفتاری وحشی و بعد از مدتی، یک ببری بنگال بزرگسال که زمان زیادی را به علت داروهای آرامبخش به خواب رفته بود.

نیمه ی اول

پلورالیسم، جمع اضداد

با تصاویری از طبیعت باغ وحشی در هندوستان همه چیز آغاز می شود، نویسنده ای کانادایی به ملاقات "پای" آمده است تا داستان زندگی او را بشنود، "پای" مردی است حدودا چهل ساله و جاافتاده که آرامش و حالت خاص چهره ی "عرفان خان" بازیگر خوب هند، نفوذ شخصیت او در مخاطب را بیشتر می کند.

از همان دقایق ابتدایی و بودن مقدمه چینی، پای به بیان سرگذشت خود می پردازد. از فلسفه نام عجیب و غریبش تا آن سفر شگفت انگیز. فضای اثر غرق در حس و حال فانتزی و داستان پردازی شاداب و کودکانه ای است که از چاشنی فلسفه بی بهره نمانده است.

پیسین مولیتور نام استخری فرانسوی است که تفرجگاه مورد علاقه دوست پدر پای بوده است و به همین دلیل نام او پیسین مولیتور پاتل انتخاب شده است. او در مدرسه  بابت این اسم عجیب مورد تمسخر قرار می گرفت و برای خروج از این وضعیت لقب جدید خود را بر سر هر کلاس برای دانش آموزان شرح می داد. پای همان عدد پی، نسبت میان محیط دایره و قطر آن، بالاخره پای عدد پی را با تمام اعشارش حفظ کرد و سر کلاس ریاضی نام جدید خود را به ثبت رساند.

علت اصلی اشتیاق نویسنده کانادایی برای شنیدن سرگذشت پای، ایمان آوردن به خداست و همین اشتیاق باعث می شود، پای خاطراتش را به شناخت خدا و خدایان آغاز کند.

از همان ابتدا، بعد از دعا خواندن و آمین گفتن پای، بر سر میز غذا، در پاسخ تعجب نویسنده، می گوید که یک هندوی کاتولیک است و جرقه تفکر پلورالیسم یا تکثر گرایی دینی را در فیلم روشن می سازد.

پای بر خلاف پدر و مادر سکولارش، از همان کودکی به دنبال شناخت معبود خود بوده و کار را با خدایان بی شمار هند آغاز می کند، سی و سه میلیون خدا که هر یک داستان و افسانه خود را دارند.

پس از دین هندو و در اوایل نوجوانی به کلیسا پا می گذارد و کشیش را وادار می کند تا به سوالاتش در چرایی قربانی شدن پسر خدا پاسخ دهد، این گونه او "با دین هندو به ایمان می رسد و از طریق مسیح عشق به خدا را می یابد." و سرآخر نوبت اسلام است، پای بزرگسال در توصیف اسلام می گوید:

"لحن و حس ادای کلمات من را به خدا نزدیک کرد، در حین اقامه ی نماز، زمینی که لمس می کردم مقدس شده بود و حس برادری و آرامش یافتم".

لحن فیلم در مقابل اسلام نرم و تعجب برانگیز است و شاید تنها کم لطفی فیلمنامه نویس درقبال اسلام، پرداخت کمتر نسبت به دو دین قبلی باشد. در این لحظه است که  اثر به اوج پلورالیسم می رسد، شخصیتی که به زعم خودش یک هندوی مسیحی مسلمان است و در بزرگسالی یکی از مکاتب آیین یهود را نیز در دانشگاه تدریس می کند.

لحن پای در توصیف ادیان و روند فیلم تا پایان این مفهوم را می رساند که "مهم نیست دین تان چیست یا چه تفکری دارید، تنها مسئله این است که به خدا یا خدایان ایمان بیاورید و رستگار شوید."

به عقیده ی پای "ایمان خانه ای با اتاق های متعدد است که در هر طبقه چند اتاق به تردید اختصاص دارد و تردید باعث زنده ماندن ایمان می شود". بخش دوم این سخن همانند سخن شهید مطهری قابل قبول است، شک معبر خوبی است ولی مسکن خوبی نیست. اما بخش اول تاکید نهایی شخصیت اول فیلم بر پلورالیسم است.

 

شباهت قایق نجات به کشتی نوح(ع) مسئله است که توسط خود پای خطاب به اورانگوتان بیان می شود، به آرک پای خوش آمدی، آرک اصطلاحی است که به کشتی های بزرگ اتلاق می شود و نماد کشتی نوح(ع) است. اما کشتی پای قرار نیست نسل حیوانات را نجات دهد، بلکه باید انسانی را به خدا برساند.

در همان لحظات اول، کفتار گرسنه و وحشی گورخر را می کشد و پس از جدال با اورانگوتان عصبانی او را نیز غذای خود می سازد. خون پای به جوش می آید و تصمیم به قتل کفتار می گیرد، اما هنگام حمله به او با فیلمبرداری سه بعدی و کادربندی شگفت انگیز، ببر بنگال طوری از زیر حفاظ ضد آب قایق به سمت کفتار می پرد  که انگار از درون پای به بیرون جسته است و کفتار را خوراک خود کرده.

از اینجا خط وصل میان پای و ببر آغاز می شود، ببر که بر اثر یک اشتباه اداری، نام شکارچی اش را از آن خود کرده، ریچارد پارکرد نامیده می شود. ظاهری انسانی برای خوی وحشی و طغیانگر او در مقابل نام عجیب پای و قلب آرام و انسانیتش، انگار این دو موجود مکمل یکدیگرند اما هیچ گاه با هم یکی نمی شوند.

طراحی قایق و کلک دست ساز پای، که با یک طناب به قایق بسته شده تا از ببر دور باشد، گویای این مطلب است، تاکید های دوربین بر نمای فوقانی قایق هم دلیل دیگر این ادعاست، نیمه سرخ قایق در مقابل نیمه ی سفید که بر اثر پارچه ضدآب کشیده شده بر سطح آن به وجود آمده است. هنگامی که پای روی پارچه سفید است، در اوایل کار ریچارد پارکر در زیر آن جا خوش کرده و پنهان است اما در اواخر کار و وقتی با شناخت بهتر خدا و کشف حقایق، پای نیمه خود را بهتر می شناسد، ببر در نیمه دیگر قایق و در مقابل اوست.

هر چه در نیمه اول تاکید بر پلورالیسم بود، در نیمه دوم مفاهیم و نماد های هندو به وفور یافت می شود، از جمله ی آن می توان به ماهی شکار شده توسط پای اشاره کرد که پس از گریه برای این شکار، ویشنو را شکر می گذارد. "ویشنو دومین ایزد از ایزدان سه گانه هند و جنبه نفوذگر و حفاظت گر خداوند است.

او که  به اقیانوس ها تکیه زده و آفرینش را استوار می دارد". حفاظت ویشنو در جای دیگر در شکل یک جزیره حلول می کند، جزیره ای اعجاب انگیز که از دور شبیه انسانی خوابیده است، درست همانند مجسمه ویشنو در اتاق دوران کودکی پای، جزیره ای که به او وقت استراحت داد اما ویژگی شگفت آن باعث شد پای به سفر خود ادامه دهد.

جزیره در روز نعمت می داد، آب شیرین و گیاه که غذای پای گیاه خوار بود و میرکت ( پستانداران کوچک و بی آزار ) به عنوان غذای ریچارد گوشتخوار، وشب هر آنچه داده بود را پس می گرفت. آب شیرین اسید می شد و ماهی ها را تجزیه می کرد و گیاهان گوشتخوار می شدند و انسان ها را به کام خود می کشاندند.

بازپس گیری نعمات در جزیره باعث نرسیدن پای به سکون و وادار کردن او به حرکت شد، درست مانند نیمه دومش، یعنی ریچارد که به گفته ی خود او "ترس از ببر من را هشیار نگاه می دارد و برآورده کردن نیاز هایش به زندگی ام هدف می دهد"، این رویکرد خیر و شر و دوگانگی در همه ی مفاهیم فیلم لحاظ شده است، از قایق سفید و قرمز گرفته تا جزیره.

هر چند "زندگی پای" پر است از نقاط اوج فراوان اما شاید بهترین آن ها را بتوان سکانس مناجات با خدا در طوفان دانست، آن جا که پای بعد از دیدن بارقه ای از نور خورشد، در میان طوفان عظیم احساس می کند خدا را دیده و تلاش می کند پارچه سفید را که تنها مرز میان او و نیمه ی دیگرش بود بردارد و این کشف را به او نیز نشان دهد.

اما ببر وحشی از این وضع به شدت ترسیده و قدرت تحمل این کشف را ندارد، پس پای دوباره پارچه را به حالت اول برمی گرداند. بعد از  آن طوفان و شناخت خدا، آرامش بر رابطه ی میان ببر و انسان حکم می شود و پای با از دست دادن تمام آذوقه و متعلقات اش برای وصل به خدا آماده می شود، وی خطاب به ببر می گوید: "ما هر دو در باغ وحش توسط یک ارباب بزرگ شدیم، حالا اینجا تنهاییم و یتیم و آماده ایم تا با ارباب نهاییمان روبه رو می شویم"

"زندگی پای" با بودجه ای 120 میلیون دلاری توسط کمپانی قرن بیستم در سال 2012 تولید شد و با بازی خوب سوراج شرما که بار بخش اصلی فیلم را به دوش می کشد و  همچنین قوت در همه ی موارد، می توان نامزدی یازده اسکار را حق تیم تولید دانست.

شاید ذکر این نکته نیز جالب توجه باشد که در سال  2010، باراک اوباما در نامه ای مستقیم خطاب به یان مارتل، رمان زندگی پای را "اثبات شگفت انگیزی از وجود خدا و نمایش قدرت داستان گویی" توصیف کرد!

هرچند پلورالیسم و دیگر مفاهیم فیلم  زندگی پای، مورد پسند جامعه ما و دین مبین اسلام نیست، اما در سینمایی که این رزوها غرق در افکار ماسونیسم، اومانیسم، آتتئیسم و هزار فرقه ی عجیب و غریب دیگر است، و همچنین پیوسته در تلاش است تا با مفاهیم مادی گرایانه انسان را از خدا و مذهب دور نگاه دارد، شاید بتوان زندگی پای را یک پدیده با ارزش و ستودنی به حساب آورد.

با این وجود نباید فراموش کرد که خدا و دین در زندگی پای محدود به ایمان می شوند و چاره ای برای فرار از مشکلات  و تحمل سختی ها، در کنار زندگی روزمره. این نوع نگاه به خدا، همان  "خدای رخنه پوش" نیوتن است، که این بار در غالب هالیوود حلول کرده است.

منبع: rooikard.ir


 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 92/1/15 و ساعت 1:13 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 3711
بازدید دیروز: 7157
مجموع بازدیدها: 395394
جستجو در صفحه

خبر نامه