سینما، ادبیات، مطالعات فرهنگی و ...
چاپلین های تبریز؟!!
مصطفی علیمردانی
" کمدی یک گریز است، البته نه گریزی از واقعیت، بلکه گریز از ناامیدی؛ گریزی کوتاه به سوی ایمان." (کرستوفر فرای)
" بهترین کمدین کسی است که شما به او می خندید پیش از آنکه او دهانش را باز کند." ( جورج ناتان)
"کمدی، تراژدی است که برای دیگران اتفاق می افتد." (آنجلا کارتر)
یک مقدمه کوتاه: بابک نهرین و علیرضا رنجی پور، یا همان زوج هنری" صمد و ممد" نه تنها در کل آذربایجان اعم از شرقی و غربی، اردبیل و زنجان، حتی در تهران بزرگ نیز شناخته شده هستند و طرفداران خود را دارند. سی دی برنامه های اجرا شده آنها، مثل نقل و نبات فروخته می شود، کپی می شود، تماشا می شود و نفر اول بعد از تماشای برنامه، آنرا به نفر بعدی به امانت می دهد. با جرات می توان اذعان کرد که گروه هنری بابک یکی از شهیرترین گروه های نمایشی ( البته اگر کارهای آنها با تعریف نمایش همخوانی داشته باشد) می باشد. پس یکی از عناصری که برای دیده شدن اثر یک هنرمند ضروری است یعنی اشتهار را( و در واقع شناخته شدن بوسیله گروه هدف) دارا می باشند؛ از کودک سه، چهار ساله (!!!) گرفته تا مردان و زنان هفتاد، هشتاد ساله .
گروه هنری بابک از سال 1370 کار خود را با آثار جدی شروع کرد ولی بنا به دلایلی ( از جمله نداشتن مخاطب جدی و مشکلات مالی حاصل از آن) به کار کمدی روی آورد. این گروه شامل آقایان بابک نهرین، علیرضا رنجی پور و بهمن تقی پور می شد. با شروع اولین نمایش ها، به زوج هنری صمد و ممد معرف شدند و در سریال های متفاوتی بازی کردند.
طنز یا کمدی، مساله این است!
"طنز (Satire ) از اقسام هجو است اما فرق آن با هجو این است که آن تندی و تیزی و صراحت هجو در طنز نیست ؛ وانگهی در طنز معمولا مقاصد اصلاح طلبانه و اجتماعی مطرح است طنز کاستن از مقام و کیفیت کسی یا چیزی است به نحوی که باعث خنده و سرگرمی شود و گاهی در آن تحقیری باشد.
بین طنز (Satire ) و کمدی (Comedy ) هم البته فرق است؛ در کمدی معمولا خنده به خاطر خنده مطرح است، اما در طنز خنده برای استهزاء است. بدین ترتیب طنز وسیله است نه هدف. در طنز کسی که مورد انتقاد قرار می گیرد ممکن است یک فرد خاص باشد یا یک تیپ یا یک طبقه یا ملّت و حتی یک نژاد. گاهی نویسنده قهرمان اثر را به سخره می گیرد، اما مراد او کسی یا کسانی بیرون از اثر ادبی است و بدین منظور حتی ممکن است از خود بدگوئی کند." (1)
از اهداف اصلی کمدی سرگرم کردن مخاطبان خود است و در نهایت با پایان خوش تمام می شود اما طنز چون نیشتری است که بر پیکر زشتی ها و کژیها زده می شود و چون زخم نیشتر التیام یابد سلامتی روح و جان حاصل شود...
مساله سینما و تئاتر، نوشتن است!!
یکی از مشکلات اساسی سینمای ما و تئاتر ما ، نداشتن قصه های خوب می باشد. در واقع بسیاری از کارگردانان به دلایل مختلفی نمی خواهند غیر از آنچه خود می نویسند از آثار دیگر نویسندگان، اعم از داستان نویس، فیلم نامه نویس و ... استفاده کنند. آنها ترجیح می دهند فقط و فقط همه کاره خودشان باشند و ... (انشاا... در فرصت مناسبی درباره دلایل این امر خواهم نوشت.)
گروه آقای نهرین و رنجی پور نیز از این قاعده مستثنا نیستند و حتی در بدترین شکل آن، فاقد هر گونه نوشته می باشند. آنها کنار هم جمع می شوند و با ابتکار خویش و خلاقیتی که دارند چند تکیه کلام از خود می سازند و یا در بیشتر مواقع آن را از جامعه می گیرند و در بدترین شکل ممکن، با تحقیر قشرهای مختلف جامعه، آن را به اجرا در می آورند و عده ای نیز بدان قاه قاه می خندند. بابک نهرین و علیرضا رنجی پور کمدین های مستعدی هستند که اگر نمایشنامه و یا فیلم نامه ارزشمندی داشته باشند می توانند نام خود را ماندگار کنند. با نگاهی به سریال های (با اینکه بسیاری از این سریال ها فیلمنامه خوبی نداشتند) تلویزیونی که نهرین و رنجی پور در آنها بازی کرده اند می توان این نکته را به وضوح دید. در سریال اخیر شبکه استانی سهند با نام " آخیر مهلت" نهرین و رنجی پور با بازی خوبی که ارایه کردند نشان دادند که می توانند مخاطب را بدون تحقیر و بدون استفاده از کلمات ناهنجار و غیر معمولی آنچنانی!!! بخندانند. آنها در کنار یکی از مشهورترین کمدین های تبریز، آقای هاشم چاووشی بازی کردند. آقای چاووشی نیز در سریال ها و حتی تله فیلم ها بهتر از هر جای دیگری درخشیده است. از جمله آنها می توان به تله فیلم " ایکی سلطان" که بارها از شبکه های سراسری پخش شده است اشاره کرد.
نهرین، رنجی و بازیگردانی از این دست، می توانند کمدین های ماندگاری در ذهن مخاطبان خود باشند در صورتی که جایگاه هنری خود را بشناسند و سعی کنند با آفرینش شخصیت های جذاب و ماندنی، هم بر تعداد مخاطبان خود بیفزایند و در همان حالی که مشهور هستند محبوبیت را نیز کسب کنند. چاپلین گفته است:
" من یک چیز باقی خواهم ماند و تنها یک چیز؛ و آن چیز دلقک خواهد بود. آن مرا بالاتر از هر سیاستمداری قرار خواهد داد."
سؤالی که اینجا پیش می آید و باید از اهل فن و تا حدی از مخاطبان این گونه آثار پرسید این است که آیا آنها با تماشای این نمایش ها(؟)، یک اثر هنری را تماشا می کنند؟ جواب بر عهده خواننده است.
آنچه هنر را با دیگر مقوله ها متمایز می کند این است که هنرمند هیچ وقت حرف خود را به صورت مستقیم نمی گوید بلکه همچون پزشکی حاذق که داروی تلخ را در درون کپسولی قرار می دهد و آنرا به بیمار خویش می خوراند هنرمند نیز( مخصوصا کسانی که در حوزه طنز فعالیت می کنند) تلخی ها، کژیها، دروغ ها و ... را با روشی هنرمندانه و غیرمستقیم به تماشاگران خود نشان می دهد.
کسی که کار طنز می سازد باید جهان بینی مشخصی داشته باشد و تکلیفش با خود و جهان اطرافش مشخص باشد. او پیش از آنکه اثر بیافریند خوب نگاه می کند و آن ناراستی ها، دروغ ها و ... را که افراد معمولی عاجز از دیدنش هستند می بیند و با نکته سنجی خویش، آن را طوری به مخاطب خویش نشان می دهد که تماشاگر بعد از تماشای آن، در ذهن خود، آن را بارها مرور می کند چرا که ضمیر ناخودآگاه مخاطب را با به نمایش گذاشتن آن مسایل، آن هم به طور غیر مستقیم نشانه رفته است و تا مساله ایی برای ضمیر ناخودآگاه روشن نشود انسان آرام و قرار ندارد.
نهایتا اینکه، بابک نهرین در مصاحبه ای گفته است: " همین که می توانیم مرد آذری را که خسته و کوفته به خانه می رسد در کنار خانواده شاد کنیم و لبخند به لب ایشان بنشانیم برای من و گروه من کفایت می کند."
1) برگرفته از کتاب انواع ادبی دکتر شمیسا
چاپ شده در روزنامه سرخاب