سینما، ادبیات، مطالعات فرهنگی و ...
اکبرلو: انتقال غیرمستقیم پیام از نکات مثبت «دلخون» است
خبرگزاری فارس: «منوچهر اکبرلو» با بیان این که «دلخون» به سینمای اجتماعی تعلق دارد، گفت: «دلخون» هدف خود را ارائه یک پیشنهاد برای تبلیغ یک امر نیکوکارانه قرار داده و انتقال غیرمستقیم پیام اجتماعی از نکات مثبت «دلخون» است.
«منوچهر اکبرلو» منتقد سینما در گفتو گو با خبرنگار سینمایی فارس، در مورد فیلم «دلخون» ساخته محمدرضا رحمانی، گفت: این فیلم به سینمای اجتماعی تعلق دارد و البته هدف خود را ارائه یک پیشنهاد برای تبلیغ یک امر نیکوکارانه یعنی اهدا عضو به دیگران قرار داده است.
وی در ادامه افزود: فیلم میکوشد با طرح موانع اجتماعی و قانونی در این زمینه پیشنهاد اصلاحگر ارائه دهد اما از آنجایی که به طور شفاف وضعیت قانونی کنونی و موانع آن را برای تماشاگر روشن نمیسازد، بهخوبی قادر به ارائه در غالب پیام خود نیست و البته نکته مثبت آن این است که سخن خود را نه در غالب پیامهای مستقیم بلکه در غالب یک داستان خانوادگی ارائه میدهد، گرچه کاستیهایی در روایت وجود دارد از جمله اینکه هیچگاه مشخص نمیشود پیشینه «عماد»(حامد بهداد) چگونه بوده است که سبب قتل همسر خود شده است، فیلمنامه اطلاعات مناسبی در این زمینه در اختیار تماشاگر نمیگذارد.
اکبرلو گفت: فیلمنامه «دلخون» مانند اغلب فیلمنامههای سینمای ایران توسط کارگردان نوشته شده است و طبیعی است که استفاده از فیلمنامهنویس حرفهای میتوانست بسیاری از سوالات فیلمنامه را پاسخ بدهد به طور مثال همه میدانند که «عماد»، اعدام خواهد شد و این اتفاق نیز در پایان میافتد به عبارت دیگر فیلمنامهنویس تمهیدات لازم برای ایجاد تعلیق را وارد فیلمنامه خود نکرده است و یا انتظار داریم که دیدار خواهر زن مقتول با «عماد» تأثیری در یکی از آن دو داشته ایجاد کند اما در انتها این دیدار هیچ خاصیتی در روند روایت ندارد، همچنین از رفتارهای غیر منطقی وکیل و همسر پزشکش.
این منتقد در ادامه گفت: فیلمنامه بستر مناسبی ایجاد نمیکند تا بپذیریم وکیل حاضر است این پرونده را دنبال کند حتی به قیمت فرو پاشی زندگی خصوصی خود.
اکبرلو در مورد بازیها، گفت: «حامد بهداد» بازی خوبی ارائه میدهد اما به نظر من زیاد شاخص نیست چرا که در میان انبوه فیلمنامههای ایرانی، فیلمنامهای که دارای شخصیت کمی پیچیده باشد کمتر است در نتیجه از معدود مواردی میشود که به بازیگر اجازه میدهد که شخصیت ویژه ارائه دهد و از تیپ سازیها فاصله بگیرد و البته همواره شخصیتهای روانپریش در سینمای ایران جذاب بودهاند.
اکبرلو در پایان در مورد مسائل فنی «دلخون»، گفت: از انجایی که فیلمنامه در سطح معمولی جریان دارد، به عناصر فنی فیلم مانند قاببندی و موسیقی اجازه مانور زیادی برای خودنمایی نمیدهد و بالطبع در این بخشها شاهد اتفاقات ویژهای نیستیم.