سینما، ادبیات، مطالعات فرهنگی و ...
آراسته به انواع هنرها اما بی معنی!
گفت: ما جمله احوال آدمی را یک به یک دانستیم و یک سر موی از مزاج و طبیعت و گرمی و سردی او از ما فوت نشد، هیچ معلوم نگشت که آنچه در او باقی خواهد ماندن، آن چه چیزست؟
فرمود: اگر دانستن آن به مجرد قول حاصل شدی، خود به چندین کوشش و مجاهده به انواع محتاج نبودی،و هیچکس خود را در رنج نینداختی و فدا نکردی. مثلا، یکی به بحر آمد، غیر آب شور و نهنگان و ماهیان نمی بیند، می گوید این گوهر کجاست؟ مگر خود گوهر نیست؟ گوهر به مجرد دیدن بحر کی حاصل شود.؟ اکنون اگر صد هزار بار آب دریا را طاس طاس به پیماید، گوهر را نیابد. غواصی می باید تا به گوهر راه برد، و آنگاه هر غواصی نی؛ غواصی نیکبختی، چالاکی.
این علم ها و هنرها، همچون پیمودن آب دریاست به طاس، طریق یافتن گوهر نوعی دیگرست. بسیار کس باشد که بجمله هنرها آراسته باشد و صاحب مال و صاحب جمال، الا در او آن معنی نباشد. و بسیار کس که ظاهر او خراب باشد، او را حسن صورت و فصاحت و بلاغت نباشد، الا آن معنی که باقیست در او باشد. وآن آنست که آدمی بدان مشرف و مکرم است و بواسط? آن رجحان دارد بر سایر مخلوقات، پلنگان و نهنگان و شیران را.
و دیگر مخلوقات را هنرها و خاصیت ها باشد، الا آن معنی که باقی خواهد بودن در ایشان نیست. اگر آدمی به آن معنی راه برد، خود فضیلت خویشتن را حاصل کرد والا او را از آن فضیلت هیچ بهره نباشد. این جمله هنرها و آرایشها، چون نشاندن گوهرهاست بر پشت آینه، روی آینه از آن فارغ است. روی آینه را صفا می باید، آنکه او روی زشت دارد طمع در پشت آینه کند، زیرا روی آینه غمازست، و آنکه خوب روست او روی آینه را به صد جان می طلبد، زیرا که روی آینه مظهر حسن اوست.
یوسف مصرى را دوستى از سفر رسید. گفت: «جهت من چه ارمغان آوردهاى؟» گفت: «چیست که تو را نیست و تو بدان محتاجى؟ الّا جهت آنکه از تو خوبتر هیچ نیست. آیینهاى آوردهام، تا هر لحظه روى خود را از آن مطالعه کنى.» چیست که حق تبارک و تعالى را نیست و او را بدان احتیاج است؟ پیش حق تعالى دل روشن مىباید بردن، تا در آن خود را ببیند: انّ الله لاینظر الى صورکم و لا الى اعمالکم و انّما ینظر الى قلوبکم.
منبع: فیه ما فیه
مولانا جلالالدین محمد بلخی
به تصحیح بدیعالزمان فروزانفر
چاپ 1389
عکس اکبر عبدی در رسوایی 2+رسوایی 1
اکبر عبدی در رسوایی 2 به کارگردانی مسعود دهنمکی
اکبر عبدی در رسوایی 1 به کارگردانی مسعود دهنمکی
مرز در عقل و جنون باریک است
کفر و ایمان چه به هم نزدیک است
شاعر(ترانه سرا): افشین یدالهی