سینما، ادبیات، مطالعات فرهنگی و ...
مجید مجیدی کارگردان سرشناس ایرانی روز پنجشنبه با حضور در دفتر سازمان ملل در ژنو سوئیس، سخنان روشنگرانهای را در نقد سیاستهای غرب در خصوص اسلامهراسی و ایرانهراسی ارائه کرد.
متن کامل سخنرانی مجید مجیدی به شرح ذیل است:
«به نام خدا؛ گاهی فکر می کنم اگر من در یک کشور غربی به دنیا آمده بودم و در کودکی ونو جوانی وجوانی ام هر صبح در صفحات روزنامه ها می خواندم و هر شب روی صفحات تلویزیون می دیدم که چگونه عده ای مسلمان در شرق. بمب گذاری وانفجار کار هرروزه شان است ،ماشین های بمب گذاری شده رادر میان بازارها و مراکز تجمع مردم منفجر می کنند سرهای مخالفان خویش را صد ها صدها می برند و در برابر دوربین ها به نمایش می گذارند و گاه با همین سرها در کوچه ها وخیابان ها فوتبال بازی می کنند سینه های دشمنان را می شکافند وقلب آنان را می خورند،کلیساها و کنیسه ها وحتی گاه مساجد و حسینیه های دیگران رابا مردمی که برای عبادت به آنجا آمده اند به آتش می کشند، آیا در این صورت چه دیدگاهی نسبت به اسلام و مسلمانان پیدا می کردم و چه ترس وهراسی از انان در دل می پروراندم و آیا امکان داشت با این همه جنایت و خشونت گرایشی به این دین و آیین پیدا کنم اگر چه خود را با افتخار یک مسلمان می دانم و خوشبختانه من در کشوری به دنیا آمدم و رشد کردم که از همان سالهای ابتدای زندگی با همه وجودم دریافتم : دینی که پدران ومادرانم برگزیده اند آیینی مملو از مهر ومحبت وعشق است و کینه ورزی وانتقام جایی درآن ندارد و خدایش همواره با صفات "مهربان"و" رحیم" شناخته می شود و در کتاب اسمانی اش قران 113باردر ابتدای هر سوره جمله ای تکرار می شود که پیام آور محبت و مهربانی گسترده وهمیشگی خداوند است.
من در سرزمینی پا به جهان گذاشتم که مردم مسلمانش با هر گونه خشونت مذهبی بیگانه بودند و قرن ها پیروان ادیان ومذاهب دیگر را به همسایگی و همزیستی مسالمت امیز خویش پذیرفته بودند زیرا به پیامبری ایمان داشتند که سراسر زندگیش را مهربانی و عشق به دیگران در بر گرفته بود و نه تنها به مسلمانان و پیروان خویش که به همه انسانها با هر نژاد و زبان و حتی به حیوانات و گیاهان و درختان نیز مهر می ورزید.
من پیامبری را شناختم که مهربانی ،شیوه زندگیش وشعار هر صبح وشامش بود ."محمد"ی که با دشمنان کینه توزش هم به مهر و محبت رفتار می کرد وقتی پس از سالها رنج و آزار ،این بار پیروز به شهری که از ان رانده شده بود باز می گشت ،هیچ کس را به جرم پیشین مجازات نکرد نه تنها خانه هیچ دشمنی را به انتقام ویران نساخت بلکه خانه بزرگترین دشمن ومخالف خود را پناهگاه و مأمن همه مخالفان و دگر اندیشان قرارداد
محمدی که در کتابی که از سوی پروردگارش برای مردم اورده بود مسلمانان را از توهین وناسزا حتی به بت های مشرکان وبت پرستان برحذر می داشت (انعام 108)پیامبری که از جانب خدا ندا می داد :نکند رفتارهای زشت وستمگرانه دیگران شما را از مرام صلح امیز و مسالمت جوی تان دور کند که شما همواره باید به عدالت وانصاف رفتار کنید (مائده 8).
این چنین بود که در گذر زمان با ایینی خو گرفتم که نه تنها پیامبرش الگو و اسوه مهربانی و محبت بود که شاگرد ودست پروده وجانشینش علی نیز جز به مهر سخن نگفت و جز به محبت رفتار نکرد و حکومتی را برقرار کرد که هیچ کس بر دیگری جز به تقوا و پاکی وپارسایی برتری نداشت در تاریکی شب ها ناشناس به سراغ بینوایانی می رفت که از زمره مخالفانش بودند و در میان ان ها نان وخرما توزیع می کرد تا گرسنه سر به بالین نگذارند. اگر در جنگی ناخواسته دشمن اب رودخانه را از سپاهیان او دریغ می کرد تا تشنه بمانند او مقابله به مثل نکرد و هنگامی که به رود خانه مسلط شد اب را در اختیار انان قرار داد مرامنامه حکومتش خطاب به استانداران وحاکمان شهرها این بود که انسانها از دو گروه بیرون نیستند یا هم کیشند یا هم نوع ودر هردو صورت باید به انها مهر ورزید.
من با چنین آیینی خو گرفتم و طبیعی است وقتی طالبان در افغانستان جنایت می کرد یا وقتی حادثه دهشت بار 11سپتامبر به وقوع پیوست میدانستم که ان چه روی می دهد هیچ سازگاری و ارتباطی با دینی که من به ان ایمان دارم ندارد.
امروز از خودم و از شما می پرسم به راستی در پشت همه عملیات جنایتکارانه ای که به نام اسلام صورت می گیرد چه دست هایی پنهان است از شما می پرسم القاعده وطالبان که در پاکستان وافغانستان زاده شد رشد کرد و اینک سایه شومش بر همه جهان افکنده شده است ابتدا توسط کدام قدرت ها آفریده شد و مورد حمایت قرار گرفت تا امروز با جنایات ان ها بذر اسلام هراسی در دل همه جهانیان کاشته شود و نهال خشونت این بار به شکلی دیگر یا به صورت نسل کشی در میانمار و آفریقای مرکزی و یا با اقدامات نظامی و گسیل سربازان سر بر آورد.
متاسفم که بگویم حکومت هایی طالبان والقاعده را از هر سو حمایت کردند که همواره از هم پیمانان غرب به شمار می روند دولت های عربی انان در دامان خویش پروراندند که اینک به نوعی دیگر خشونت وکینه ورزی را ترویج می کنند.
خوشحالم که بگویم که نه در حادثه 11سپتامبر نیویورک ونه در بمب گذاری های مترو لندن و نه در هیچ عملیات انتحاری ،هیچ تروریستی با ملیت ایرانی وبا آیینی که در سرزمینم ایران ترویج می شود شرکت نداشت اما متاسفم که به یاد بیاورم غرب تمام فشارها و تضییقاتش را پس از این حوادث متوجه ایران و ایرانیانی کرد که همواره چنین عملیاتی را محکوم کرده اند.
من به عنوان یک هنر مند که در سال های اخیربه دلیل اقدام به ساخت فیلمی در باره زندگی پیامبر اسلام بسیار خوانده ام و بسیار تحقیق کرده ام ،شهادت می دهم که چنین اقدامات خشونت باری که میوه ان اسلام هراسی در همه جهان است با روح اسلامی که من از محمد و علی وحسین (ع) اموخته ام بیگانه است ولذا سعی دارم تا پیام وچهره واقعی دین مهربانی پیامبر اسلام را در قالب فیلم محمد به دنیای نگران و اشفته عرضه کنم.
من معتقدم اگر واقعیت اسلام به مردم جهان عرضه شود همه تشنگان عدالت و مهربانی عاشقانه به سویش خواهند شتافت.
من باور دارم که رفتارهای زشت و آلودهای چون قرآن سوزی در آمریکا یا تولید فیلم های جسارتگرنسبت به پیامبر یا مسلمانان ویا حتی اقداماتی نظیر انتشار کاریکاتورهای توهین آمیز نقشی جز کمک به خشونت طلبانی که نام اسلام را دزدیده اند ندارد و چه بسا روی دیگر چنان رفتارهایی است .جنایتکارانی که میکشند و تکه تکه میکنند مشتاقانه به انتظار چنین اقداماتی هستند تا جنایات خویش را توجیه کنند واز میان تودههای ناآگاه برای خودسربازان جدید استخدام کنند.
سخن را با پیام خداوند به رسولش محمد (ص) به پایان میبرم که فرمود:ای کسانی که ایمان اورده اید همگی در پرتو ایمان به خداوند ، در صلح و آشتی در آیید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست(بقره208)».
آنها اضافه می کنند ایده تحریم به تصویر کشیدن پیامبران در آثار فرهنگی همچنان اجتهادی از سوی فقهاست.
در بخشی از بیانیه "جبهه خلاقیت" و در پاسخ به اظهارات فقهای الازهر آمده است: آن کس که ستاره سینما "راسل کرو" را در خیابان ببیند و معتقد باشد او پیامبر نوح است نیازمند روانپزشک است. تعامل صحیح با فیلم با ممنوعیت آن برای میلیون ها نفر دارای ذهن و روان سالم و قابل فهم از ماهیت سینما صورت نمی گیرد.
جبهه خلاقیت در اوایل 2012 و به دنبال قدرت گرفتن گروه های افراط گرای اسلامی و اخوان المسلمین در مصر و اعمال محدودیت هایی بر هنرمندان و اهالی فرهنگ تشکیل شد و شامل صدها نفر از اهالی فرهنگ و هنرمندان، رؤسای سندیکاهای هنری و کارگردانانی از جمله داوود عبدالسید و خالد یوسف و بازیگران مشهوری چون محمود حمیده و نبیل الحلفاوی است.
الازهر مصر هم در بیانیه ای اعلام کرد: امام بزرگ الازهر، هیات علمای بزرگ و مجمع تحقیقات اسلامی مخالفت خود را با نمایش هر اثری که پیامبران را تجسم کند اعلام می دارد. این اقدام به احساسات مومنین ضربه می زند و برخلاف مبانی شریعت اسلامی است.
الازهر یکی از عالی ترین مراجع دینی مسلمانان سنی مذهب شناخته می شود.
در بیانیه الازهر اضافه شده است: نمایش این فیلم به لحاظ شرعی، حرام و نقض صریح مبانی شریعت اسلامی است. ما خواهان عدم اکران این فیلم هستیم.
اکران فیلم نوح به کارگردانی دارن آرونوفسکی و بازی راسل کرو (در نقش نوح پیامبر)، جنیفر کانلی، داگلاس بوث، لوگن لرمان، اما واتسون، آنتونی هاپکینز و ری وینستونا از 28 مارس 2014 در آمریکا آغاز می شود.
این فیلم با هزینه 130 میلیون دلاری ساخته شده است.
در این فیلم داستان حضرت نوح که در کتاب های مقدس آمده به تصویر کشیده شده است. او کشتی می سازد و با جمع کردن یک جفت از هر موجود زنده ای، آنها را از طوفان نجات می دهد.
نماینده شرکت تهیه و توزیع فیلم باراماونت گفت: سه کشور عربی بحرین، قطر و امارات نیز به همین دلیل، اکران این فیلم را ممنوع اعلام کردند.
منبع: عصرایران به نقل از رویترز
برندگان اسکار 2014 معرفی شدند / تصاویر
مراسم اعطای جوایز اسکار 2014 در حالی ساعاتی پیش به پایان رسید که فیلم «دوازده سال بردگی» موفق به کسب جایزه بهترین فیلم شد و «آلفونسو کواران» جایزه بهترین کارگردانی را برای «جاذبه» کسب کرد.
هشتاد و ششمین دوره جوایز فیلم اسکار در سالن دالبی تئاتر لسآنجلس برگزار شد و فیلم «جاذبه» در هفت بخش موفق به دریافت جایزه اسکار شد، اما جایزه مهم بهترین فیلم اسکار 2014 به «دوازده سال بردگی» ساخته «استیو مککوئین» اعطا شد.
در بخش بهترین بازیگر نقش اصلی مرد جایزه اسکار به «ماتئو مککانوی» برای نقشآفرینی در فیلم «باشگاه خریدارن دالاس» رسید.
در بخش بهترین بازیگر نقش اصلی زن نیز طبق پیشبینیها جایزه اسکار به «کیت بلانش» برای فیلم «یاسمن غمگین» اعطا شد.
در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل زن «لوپیتا نایونگ» برای فیلم «دوازده سال بردگی» جایزه اسکار را گرفت.
در بخش بهترین بازیگر نقش مکمل مرد «جارد لتو» برای فیلم «باشگاه خریدارن دالاس» شایسته دریافت اسکار شناخته شد.
در بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی، «زیبایی بزرگ» ساخته «پائولو سورنتینو» موفق به کسب عنوان بهترین فیلم خارجی جوایز اسکار شد.
در بخش بهترین انیمیشن کوتاه، «آقای هابلوت» ساخته مشترک «لورن ویتز» و «الکساندر اسپیگارس» اثر برتر انتخاب شد.
در بخش بهترین انیمیشن بلند، فیلم «منجمد» ساخته مشترک «جنیفر لی» و «پیتر دل ویچو» بهترین فیلم انیمیشن اسکار نام گرفت.
در بخش بهترین فیلمبرداری، جایزه اسکار به «امانوئل لوبزکی» برای فیلم «جاذبه» اعطا شد.
در بخش بهترین موسیقی فیلم، «استیون پرایس» برای ساخت موسیقی «جاذبه» جایزه اسکار گرفت.
در بخش بهترین ترانه، جایزه اسکار به انیمیشن «منجمد» تعلق گرفت.
در بخش بهترین جلوههای ویژه، جایزه اسکار برای فیلم «جاذبه» به «تیم وبر»، «کری لاورنس»، «دیو شرینک» و «نیو کوربولد» رسید.
در بخش بهترین طراحی لباس، «کاترین مارتین» برای فیلم «گتسبی بزرگ» جایزه اسکار را دریافت کرد.
جایزه اسکار بهترین طراحی چهره به فیلم «باشگاه خریداران دالاس» رسید. در حالی که جایزه اسکار بهترین طراحی تولید به فیلم «گتسبی بزرگ» تعلق گرفت.
در بخش بهترین فیلم کوتاه اکشن زنده، «هلیوم» ساخته «والتر» و «کیم مگنوسون» جایزه اسکار را دریافت کرد.
در بخش بهترین مستند بلند، «20 قدم تا آزادی» ساخته «مورگان نویل»، «گیل فرایسن» و «کترین راجرز» بهترین اثر شناخته شد. در بخش ترکیب صدا، «گلن فریمنتل» برای فیلم «جاذبه» جایزه اسکار را دریافت کرد.
در بخش بهترین صدابرداری، جایزه اسکار به عوامل صدابرداری فیلم «جاذبه» رسید.
در بخش بهترین تدوین، «آلفونسو کواران» و «مارک سنگر» برای فیلم «جاذبه» جایزه اسکار را دریافت کردند.
جایزه بهترین فیلمنامه اقتباسی جوایز اسکار 2014 به «جان ریدلی» برای نگارش فیلمنامه «دوازده سال بردگی» رسید.
جایزه بهترین فیلمنامه اصلی اسکار نیز به «اسپایک جونز» برای نگارش فیلمنامه «او» اعطا شد.
هشتاد و ششمین مراسم آکادمی اسکار یکشنبه شب در هالیوود برگزار میشود و برای بسیاری از نامزدان دریافت جایزه بازیگری اسکار، این شب یکی از بزرگترین شبهای زندگی شان خواهد بود. بسیاری از این 20 نامزد قطعا در آینده به شهرت و ثروت بیشتری نیز دست می یابند، با این وجود بعضی از آنان نیز در آینده دچار سختیها و ناامیدی های مختلفی خواهند شد و اندوه آن یک شبی از زندگی شان را می خورند که با قدرت و صلابت زیر نورافکن قرار داشتند و مورد احترام تمام همکاران و بسیاری از مردم سراسر دنیا بودند.
به دلایل مختلف 9 نفر از افرادی که در سال های گذشته نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر اسکار شده بودند، بعدها دچار سختی های بسیار شدند و دست به عملی بازگشت ناپذیر زدند؛ به زندگیشان خاتمه دادند.
مرور سرنوشت این افراد نشاندهنده این است که شهرت در بسیاری از موارد همه آن چیزی نیست که انسانها به آن نیاز دارند.
چستر موریس (1901-1970)
وی که بیشتر برای بازی در شخصیت بوستون بلکی در چندین فیلم کارآگاهی دهه 1940 شناخته میشود، نامزدی اسکارش را سال 1929 و در دومین مراسم اسکار برای بازی در فیلم «بهانه» به دست آورده بود. این بازیگر در سن 69 سالگی بر اثر مصرف زیاد داروی مسکن باربیتوریک درگذشت. هیچ یادداشت خودکشی از وی پیدا نشد، با این وجود این موضوع مشخص بود که او در حال مرگ بر اثر بیماری سرطان بوده و باور میرود که وی به همین دلیل آگاهانه به زندگیاش خاتمه داده است.
سوزان پیترز (1921-1952)
این بازیگر در اولین نقش آفرینی بزرگش در فیلمی در سال 1942 با عنوان «خرمن تصادفی» در سن 21 سالگی نامزد دریافت جایزه اسکار و به یکی از جوان ترین نامزدهای دریافت این جایزه در آن زمان تبدیل شد. در سال 1945، پیترز و همسرش در حال شکار اردک بودند که گلوله ای به طور اتفاقی از اسلحه شلیک شد و باعث فلج شدن او از کمر به پایین شد. این همسر و مادر 23 ساله بعد از آن به شدت افسرده و از همسرش جدا شد و در نهایت دست از غذا خوردن کشید. او به دلیل گرسنگی و از کار افتادن کلیه از دنیا رفت.
جورج سندرز (1906-1972)
سندرز به خاطر نقش آفرینی اش در فیلم «همه چیز درباره حوا» در سال 1950برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل شد. سندرز در سال های واپسین عمرش دچار یک حمله مغزی شد که در نهایت منجر به افسرده شدن او شد. یک شب، او وارد هتلی نزدیک بارسلونا شد و دو روز بعد جسد او کنار پنج بطری باربیتوریک خالی پیدا شد. او یادداشتی نیز به این مضمون از خود به جای گذاشته بود: دنیای عزیز، من دارم می روم چون خسته شدم. احساس می کنم به اندازه کافی زندگی کرده ام. من تو را با نگرانی هایت در این مکان آلوده ترک می کنم. موفق باشید. جورج سندرز.
مگی مک نامارا (1929-1978)
مک نامارا برای نقش آفرینی اش در نسخه سینمایی فیلم «ماه آبی است» سال 1953 نامزد دریافت جایزه اسکار شد. بعد از طلاق و یک فروپاشی روانی، مسیر حرفه ای کاری مک نامارا نیز شروع به نزول کرد. او برای آخرین بار در سال 1964 روی پرده های بزرگ ظاهر شد و بعد از آن از دید عموم محو شد. وی به خاطر اوردوز مسکن و قرص های خواب در آپارتمانش و در حالیکه یک یادداشت خودکشی روی پیانویش گذاشته بود درگذشت.
چارلز بویر (1899-1978)
این بازیگر مشهور فرانسوی در طول سالیان برای بازی در فیلم های «غلبه» (1937)، «الجزایر» (1938)، «شعله گاز» (1944) و «فنی» (1961) چهاربار نامزد دریافت جایزه اسکار شد. دو روز بعد از مرگ همسر بویر که 44 سال با یکدیگر زندگی کرده بودند و دو روز قبل از تولد 79 سالگی او، بویر با اوردوز داروی خواب آور جان خود را گرفت.
گیگ یانگ (1913-1978)
یانگ در طی یک بازه زمانی 18 ساله و برای بازی در فیلم های «بیا جام را پر کن» (1951)، «محبوب معلم» (1958) و «آن ها به اسب ها شلیک می کنند، مگر نه؟» (1969) سه بار نامزد دریافت جایزه اسکار شد که در سومین فیلم بالاخره موفق به دریافت این جایزه شد. کمتر از یک دهه بعد از بردن اسکار و تنها سه هفته بعد از ازدواج او با یک بازیگر 31 ساله آلمانی به نام کیم اشمیت، که همسر پنجمش بود، یانگ در آپارتمانشان در نیویورک به او و بعد به خودش شلیک کرد. هنوز هم مشخص نیست که دلیل این اتفاق چه بوده و یا اینکه چرا یانگ تمام دارایی هایش از جمله جایزه اسکارش را به مدیر برنامه هایش بخشید و برای دختر نوجوانش که از ارث محروم شده بود تنها 10 دلار باقی گذاشت.
ریچل رابرتس (1927-1980)
رابرتس برای نقش آفرینی اش در فیلم موج نوی بریتانیایی «این زندگی تفریحی» در سال 1963 نامزد دریافت جایزه اسکار شد. او که بعد از طلاق از رکس هریسون در سال 1971 قلبش شکسته بود، بسیار افسرده شد. وی که می خواست برای بار آخر تلاش کند او را به دست بیاورد، مقدار قابل توجهی داروی خواب آور مصرف کرد که باعث مرگ سریع او و پرت شدنش از یک پنجره به حیاط خانه اش شد. باغبانش بعدا او را پیدا کرد.
الیزابت هارتمن (1943-1987)
هارتمن در اولین نقش آفرینی اش در یک فیلم سینمایی در سال 1965 در فیلم «یک وصله آبی» نقش دختر سفید پوست نابینایی را بازی کرد که عاشق یک مرد سیاهپوست می شود. وی برای این فیلم نامزد دریافت جایزه اسکار شد. او در آن زمان تنها 22 سال داشت و جوانترین نامزد دریافت این جایزه بود. او بعدها در مصاحبه ای گفته بود که این موفقیت اولیه برایش خوب نبود و او آمادگی اش را نداشت. بعد از آن او به دنبال نقش های خوب دیگری گشت اما غالبا از او می خواستند نقش شخصیت های معلول را بازی کند. او در نهایت دچار افسردگی و پارانویا شد و از بازیگری دست کشید. در پنجمین سالگرد دور شدن او از هالیوود، هارتمن خودش را از پنجره آپارتمانش در طبقه پنجم به بیرون پرت کرد.
ریچارد فارنزورت (1920-2000)
فارنزورت که کارش را به عنوان بدل آغاز کرد، در فیلم «برباد رفته» نیز حضور یافت. با این وجود او برای نقش آفرینی اش در فیلم «اسب سوار» در سال 1978 و «داستان روراست» در سال 1999 به عنوان یک بازیگر حرفه ای مورد احترام قرار گرفت و نامزد دریافت جایزه اسکار شد. یک ماه بعد از تولد 80 سالگی اش و شش ماه بعد از حضور او در مراسم اسکار برای بار دوم، فارنزورت که سال ها پیش فهمیده بود سرطانی مرگبار دارد که باعث فلج جزئی و درد بسیار برای او شده بود، تصمیم گرفت خودش دست به کار شود و به خودش شلیک کرد./مهر به نقل از هالیوود ریپورتر
نمایش چهره حضرت عباس (ع)، حضرت قاسم، حضرت علیاکبر و علی اصغر ـ علیهماالسلام ـ در فیلم «رستاخیز»، اثر احمدرضا درویش در جشنواره سیودوم فیلم فجر، با مخالفت و موافقت گروههای گوناگون همراه شد و وضعیت نمایش چهره ایشان را در اکران سراسری با ابهام روبهرو ساخت، تا اینکه روز گذشته با فتوای یکی از مراجع، مبنی بر عدم حرمت نمایش چهره ایشان، ماجرا وارد فاز تازهای شد.
پس از نمایش چهره حضرت عباس (ع) و فرزندان امام حسین (ع) و امام حسن (ع)، استفتای آیات وحید خراسانی، مکارم و نوری همدانی به میان آمد که برخی آیات بر نمایش ندادن چهرهها تأکید کردند.
در این باره، آیتالله وحید خراسانی در زمان نمایش چهره حضرت عباس (ع) در سریال مختارنامه، سخنان آتشینی گفتند که با همراهی دیگر مراجع، منجر به حذف سکانس نمایش حضرت عباس از این مجموعه شد و مراجع همچنان بر موضع پیشین تأکید دارند. در این زمینه حتی آیتالله مکارم در نامهای که به تازگی منتشر شده، خطاب به رئیس سازمان سینمایی، نمایش چهره حضرت عباس (ع) را خط قرمز خواندهاند.
با این حال، این واکنشها همچنان به مواضع مراجع تقلید و علما محدود نشده و برخی طلاب، گروهی از مداحان و همچنین برخی قشرهای مذهبی در یک سو به عنوان مخالفان نمایش چهره حضرت عباس و گروهی دیگر از همین قشر و نیز بیشتر سینماگران در سوی دیگر، خواستار نمایش چهره حضرت عباس (ع) شدهاند که برای این خواستهشان استدلالهایی آوردهاند که میتوان این استدلالها را بدون قضاوت در برابر حقانیتشان برشمرد.
مهمترین استدلالهای مخالفان برای نمایش ندادن چهره حضرت اباالفضل (ع)، صورت انسانی یافتن ایشان است. مخالفان با اشاره به چهرهسازیهای معاصر از برخی پیامبران ـ نظیر آنچه در سریال یوسف پیامبر رخ داد ـ تأکید دارند از این پس با نام بردن از حضرت اباالفضل، چهره این بازیگر به ذهنها میآید و همین تصویر ذهنی هر شخص نسبت به سقای کربلا را فرو میریزد.
همچنین آنان تأکید دارند که ازین پس شاید بازیگر این نقش، نقشهای متفاوت و منفی بازی کند و یا خطایی در زندگی داشته باشند و بدین شکل، تصویر ذهنی مردم از چهره حضرت عباس مخدوش شود؛ افزون بر همه اینها البته انتقاداتی نسبت به اصل این نمایشها دارند، چرا که بنا بر روایات حضرت علی اکبر (ع) که چهره ایشان نیز در فیلم نمایش داده شده، چه در صورت و چه در سیرت، بیشترین شباهت را به حضرت محمد (ص) داشتهاند و از این جهت، مخالفان تأکید دارند که هیچ بازیگری نمیتواند تداعیگر این چهره باشد. درباره نوع روایت عاشورا و اختلافاتی که میان روایت «رستاخیز» و روایت مقاتل مشهور وجود دارد، نیز اختلافاتی است که البته این تطابق در مرحله کنونی ناممکن است و تنها راه اصلاح اثر، نمایش ندادن این فیلم چند ده میلیارد تومانی است که طبیعتاً از منطق به دور است.
اما سرانجام روز گذشته، نظر صریح آیتالله العظمی سیستانی، مرجع تقلید جهان تشیع نسبت به نشان دادن چهره ائمه و معصومین در فیلمهای سینمایی در قالب یک استفتاء منتشر شد که این استفتاء؛ کاملاً متفاوت با نظر آیات وحید خراسانی، مکارم و نوری همدانی است؛ استفتائی که به همراه یک استفتاء دیگر، از یکی از عالیترین روحانیون کشور، مبنای نمایش چهره حضرت عباس بوده و البته هنوز استفتاء دوم به دلایلی منتشر نشده است.
آیتالله سیستانی در پاسخ به اینکه «صورتگری و یا صحنهسازی از زندگانی محمد ـ صلیالله علیه و آله ـ یا دیگر پیامبران گذشته و یا معصومین ـ علیهم السلام ـ و یا هر راز و رمز مقدس تاریخی و نشان دادن آنها بر پرده سینما و یا صفحه تلویزیون و یا تئاتر و غیره جایز است؟» پاسخ دادند: «اگر اصل حرمت و بزرگداشت آنان رعایت شود و شخصیت مقدّس آنان را در اذهان مردم خدشهدار نکند، مانعی ندارد» و عملاً راه را بر نمایش چهره نبستهاند.
دیگر موافقان نمایش چهره حضرت عباس (ع)، عدم برخورداری از مقام عصمت ایشان است. موافقان نمایش چهره قمر بنی هاشم تأکید دارند، هرچند ایشان فرزند حضرت علی (ع) و از مقربین درگاه الهی هستند، جزو چهارده معصوم نیست و به همین دلیل، نمایش چهرهشان بدون اشکال است. همچنین تأکید میشود، این میزان حساسیتی که برای نمایش ندادن چهره ایشان به خرج داده میشود، برای نمایش ندادن چهره دیگر پیامبران ـ حتی پیامبران اولوالعزم ـ که دارای مقام عصمت هستند، به خرج داده نشده است.
موافقان در برابر احتمال مخدوش شدن چهره حضرت عباس (ع) نیز تأکید دارند که با نقشآفرینی چهرهای چون آنتونی کوئین در نقش حضرت حمزه عموی پیامبر، نه تنها این نقش منفی نشد و تحت نقشآفرینیهای دیگر کوئین که اتفاقاً برخی از آنها منفی بوده، قرار نگرفت، بلکه منجر به نمایش چهره مثبتی از ایشان شد که در ذهن مخاطبان باقی است و در واقع تأکید دارند، لزوماً نمایش چهره یک بازیگر، منتهی به اثر منفی نخواهد شد.
موافقان همچنین میگویند، برای درک مخاطب غیرمسلمان، نمایش چهره حضرت عباس (ع) اجتناب ناپذیر است و نورانی کردن همه چهرهها در این فیلم، منجر به عدم درک تشیع و پیام قیام امام حسین (ع) برای یک مخاطب خارج از خاورمیانه که مسلمان نیز نیست، خواهد شد و از این حیث بر نمایش چهرهها تأکید دارند.
موافقان درباره اختلافهای میان این فیلم و اصل واقعه که در مقاتل آمده، نظیر نحوه شهادت حضرت علی اصغر (ع) و یا ماجرای عشق که دستمایه اثر قرار گرفته نیز تأکید کردهاند که فیلم در فضای سینمایی ساخته شده و در فضای سینما، تأکید بر مستند بودنِ مو به موی واقعه، ساخت اثر را دشوار میسازد. بخش اعظم سینماگران نیز به عنوان موافقان این اتفاق، عمدتاً با همین استدلالها از نمایش چهره حضرت عباس (ع) دفاع میکنند.
اکنون باید دید در پایان ماجرا، تصمیم کنونی مبنی بر حذف یا نورانی کردن چهرهها در اکران سراسری شده تغییر خواهد کرد یا آنچه در «مختارنامه» رخ داد، در «رستاخیز» نیز تکرار خواهد شد؟! زمان طولانی برای مشخص شدن سرنوشت گرانترین اثر رونمایی شده سینمای ایران نمانده است./ تابناک