سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
امروز: شنبه 103 اردیبهشت 1

 

گلشیفته و همسرش (عکس)

گلشیفته و همسرش در مراسم چهلم ملاقلی پور


 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 87/12/22 و ساعت 4:21 صبح | نظرات دیگران()

برنامه سینما 4 با تدارک ویژه برنامه‌ای برای ایام نوروز، 14 فیلم خارجی و 4 فیلم ایرانی را به روی آنتن می‌فرستد.
 

به گزارش واحد مرکزی خبر ، اغلب فیلم‌ هایی که برای پخش در قالب ویژه برنامه نوروزی سینما 4 انتخاب شده‌اند، از تولیدات اخیر سینمای جهان هستند و تنها فیلمی که از سینمای کلاسیک جهان انتخاب شده، فیلم "هواپیماها، قطارها و اتومبیل‌ها" است که در سال 1987 ساخته شده است.

از جمله فیلم‌هایی که در ایام نوروز از سینما 4 پخش می‌شود،"پانچو ویلا " محصول سال 2003 است که بروس برسفورد آن ر کارگردانی کرده است.

همچنین دو فیلم "کلید‌های خانه" و "نخست‌وزیر" که از تولیدات سینمای ایتالیا و فرانسه هستند در ایام نوروز از شبکه 4 پخش می‌شود.

این فیلم‌ها به ترتیب درسال‌های 2004 و 2002 ساخته شدند و به ترتیب جیانی آملیو و پائلو سورنتینو آنها را کارگردانی کرده اند.

فیلم ایتالیایی" گومورا" به کارگردانی ماتئو گارون نیز در قالب ویژه برنامه نوروزی سینما چهار به روی آنتن می‌رود.

این فیلم ساخته سال 2008 است.

فیلم‌های "قطب‌نمای طلایی" و "مکس پاین" که هر دو از تولیدات مشترک سینمای آمریکا و انگلستان در سال 2007 هستند نیز در نوروز 88 از تلویزیون پخش می‌شوند.

سینما چهار همچنین فیلمی از سینمای اسپانیا را برای پخش در نظر گرفته است . "ماجراجویی بزرگ فیلمون و مارتادلو" در سال 2008 ساخته شده و کارگردان آن میگوئل باردم است.

فیلمی از سینمای آمریکای جنوبی هم در ویژه برنامه سینما چهار قرار گرفته است.

"9 ملکه" عنوان این فیلم است که در سال 2000 ساخته شده و فابین بیلیسکی آن را کارگردانی کرده است.

فیلم‌های "در آینه"، "مسافران فضا"، "غذای چینی" و "جزیره مسکونی" نیز از سینمای آسیا انتخاب شده‌اند.

4 فیلم ایرانی که قرار است در ایام نوروز پخش شوند هنوز مشخص نشده‌اند.

منبع:http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=66779


 نوشته شده توسط علی بیدار در جمعه 87/12/16 و ساعت 2:1 صبح | نظرات دیگران()

 پذیرش یاغی؛
علی کریمی، خداداد عزیزی و «به رنگ ارغوان»

بی نظمی؛
 این روزها علی کریمی در تیم ملی ایران بازی نمی کند، تا چند هفته پیش نزدیک بود از تیم پرسپولیس هم اخراج شود و با وجود بازی فوق العاده جذابش در داربی اخیر استقلال و پرسپولیس، در برنامه ورزش از شبکه دو اسمش حتی به عنوان یکی از چهار بازیکن برتر این مسابقه هم برده نشد. چند ماه پیش هم چنین اتفاقی برای خداداد عزیزی افتاد. خداداد هم یکی از جذاب ترین مهره های لیگ فوتبال ما بود که تماشای هر کدام از گفت وگوهایش حداقل به لحاظ ریتم گفتار و آکسان ها و درک و تعبیرها و سطح بالای طعنه هایش، یک تجربه شاهکار بود. این اتفاقی است که در سطحی دیگر مثلاً در سینمای ایران هم دارد اتفاق می افتد. تعداد فیلم های پشت خط مانده، از به رنگ ارغوان و سنتوری گرفته تا آتشکار و صد سال به این سال ها (البته این فیلم آخری را ندیده ام)، دارد زیاد می شود و تعدادی از فیلمسازهای خوب ما خود به خود سراغ آن فیلم و پروژه یی که دوست دارند بسازند، نمی روند. چند روزنامه و مجله موثر و خوبی هم که تا چند وقت پیش چاپ می شدند، دیگر روی دکه ها نیستند، از جمله دنیای تصویر.

نظم؛
و این شاید به خاطر تلاش فراوانی است که از سوی مدیران مملکت برای یکدست کردن و بی خطر و حاشیه برگزار کردن اغلب رخدادها به خرج داده می شود. من یک روزنامه نگار و نویسنده سینمایی هستم و به هیچ عنوان در حوزه سیاست حرف نمی زنم. بحث من اتفاقاً کاملاً در حوزه های غیرسیاسی است. از جمله در هنر و از جمله در ورزش. و البته این اتفاق هایی که درباره اش صحبت کردیم (از جمله کنار گذاشتن علی کریمی) شاید بیشتر در بخش غیردولتی اتفاق بیفتد. دارم درباره یک جور محافظه کاری صحبت می کنم که در ابعاد و اشکال مختلف حتی در بخش خصوصی و در روحیه تک تک مردم ما دارد نهادینه می شود. به نظرم کشور ما تازه دارد گام های اولیه اش را در مسیر قانونمندکردن و ساختارمندکردن همه چیز برمی دارد. اتفاقاتی که در هنر و ورزش ما می افتد، اغلب ریشه قانونی دارد تا فراقانونی، و یادم هست که مثلاً در گفت وگویی که چند ماه قبل با رئیس کل اداره نظارت و ارزشیابی معاونت سینمایی جناب آقای محمد اربابی داشتم، تاکیدشان مدام روی این نکته بود که تمام سعی اش را به خرج داده تا به عنوان به قول خودش یک پلیس سر چهارراه، سعی کند قانون را برای تمام فیلم ها به شکل یکسانی اجرا کند. این تلاش برای اجرای هرچه بهتر قانون، حتی در سخت گیری های اخیر نیروی انتظامی در اجرای قوانین راهنمایی و رانندگی هم دارد خودش را نشان می دهد. این تلاش برای قانونمندکردن همه چیز خیلی خوب و قطعاً یکی از مسیرهای گسترش توسعه در کشور ما است.

پذیرش یاغی؛
این وسط اما می خواستم به این نکته اشاره کنم چنین درکی از قانون و قانونمداری، شاید تمام ابعاد یک موضوع و پدیده و ماجرا را دربر نگیرد. به نظرم در شرایطی که چه نهادهای خصوصی و چه نهادهای دولتی ما برای گسترش اجرای سختگیرانه قانون در حوزه ها و سطوح مختلف تلاش می کنند، بهتر است نگاه همه جانبه تری به این موضوعات داشته باشیم. سعی ما برای قانونمدار کردن و یکدست شدن جامعه باید طوری باشد که مهره های نامتجانس و متفاوت را نسوزانیم. درک مان از اجرای قانون باید طوری باشد که حضور و نفوذ هر ویروسی را عاملی برای بیمار شدن کل جامعه در نظر نگیریم. اجرای دقیق نظم و قانون در یک جامعه یکدست به جای خود، اما اگر به اندازه کافی برای دریبل زدن علی کریمی و اظهارنظرهای خداداد ارزش قائل نشویم و به ابراهیم حاتمی کیا اجازه ندهیم که به رنگ ارغوانش را بسازد، آن وقت با مشکلات تازه یی رو به رو خواهیم شد. باید تلاش کنیم اجرای قانون به شکلی باشد که آدم های متفاوت جامعه توان مقداری مانور را داشته باشند. دستور رئیس جمهور برای نمایش درباره الی در جشنواره اخیر فیلم فجر، گامی به این سو بود. به لحاظ قانونی می شد دلایلی برای عدم نمایش فیلم بسیار خوب اصغر فرهادی تراشید، نکته اما اینجاست که در این صورت چه فرصتی از دست می رفت. هدف ما ایجاد امنیت و کمک به توسعه کشور است و این تنها با اجرای خشک قانون و یکسان سازی بیش از حد جامعه محقق نمی شود. فکر می کنم امنیت جامعه در شرایطی محقق می شود که چنان محیطی فراهم کنیم که علی سنتوری سنتورش را بزند، علی کریمی دریبلش را و خداداد عزیزی حرف های تند و تیزش را. «به رنگ ارغوان» ساختن ابراهیم حاتمی کیا هم قطعاً بیشتر به نفع خودش و جامعه اش است؛ تا «دعوت» و «حلقه سبز» ساختنش. در چنین فضایی باید مقداری جا باز کنیم برای نخبه های جامعه که پیش بروند، گاهی اشتباه کنند و در عوض با شور و اشتیاق شان، با نور چراغ هایشان، مسیر را به ما نشان دهند. داستین هافمن در نقش «لنی» فیلم باب فاسی، به حافظان حفظ نظم گفت شما به ما نیاز دارید تا هر وقت از مسیر خارج شدید بهتان خبر بدهیم. این هم یک جور نظم است. باید جامعه یی بسازیم که توان پذیرش این مقدار ویروس را داشته باشد. اینها دیگر ویروس نیستند، واکسن اند. دیده اید این بچه سوسول هایی را که سرما و گرما ندیده اند و بعدش تا یک باد بهشان می خورد مریض می شوند؟ اگر همین خداداد عزیزی در کار نبود، بازی را به استرالیا باخته بودیم.

---

پس برای علی کریمی نقل می کنم و برای همه آنهایی که از تماشای نمایش او در تیم ملی محروم شده اند، این بخش از کتاب «فوتبال در آفتاب و سایه» اثر ادواردو گالئانو و ترجمه اکبر معصوم بیگی (نشر دیگر) را؛ «بازی به صورت نمایش درآمده است با چند قهرمان اصلی نمایش و تعداد زیادی تماشاگر؛ فوتبال برای تماشا. و این نمایشی است که به صورت یکی از سودآورترین کسب و کارهای جهان درآمده است. و نه برای بازی، بلکه تقریباً برای جلوگیری از بازی سازمان می یابد... فوتبالی که شادی را نفی می کند، تخیل را می کشد و بر جسارت و شجاعت مهار می زند. اما خوشبختانه هنوز می توانید در زمین بازی، ولو فقط برای یک بار در فواصل طولانی، فلان تخم جن جسور را ببینید که نمایشنامه را کنار می زند و مرتکب اشتباه فاحش دریبل کردن کل طرف مقابل، داور و جمعیت جایگاه تماشاگران می شود، و این همه برای لذت در آغوش کشیدن ماجرای آزادی است.»
منبع:سینمای ما - امیر قادری


 نوشته شده توسط علی بیدار در شنبه 87/12/10 و ساعت 2:11 صبح | نظرات دیگران()

انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می کند؟



راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی شناخت و طبعا نمی توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می کند، کمی تردید داشت.

به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد.

دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!

منبع:http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=65605


 نوشته شده توسط علی بیدار در جمعه 87/12/2 و ساعت 4:17 صبح | نظرات دیگران()

هزینه واقعی سریال 14 میلیارد تومان بوده که 6 و نیم میلیارد آن توسط تلویزیون و مابقی آن از محل کمک هایی از نهاد ریاست جمهوری، یکی از ارگان ها و چند چهره شاخص در مجلس تامین شده است.

با نزدیک شدن به قسمت های پایانی سریال حضرت یوسف(ع) هر روز ابعاد جدیدی از این پروژه مشخص می شود.

به گزارش «آینده»، کتایون ریاحی در این سریال گران ترین هنرپیشه بوده که ماهانه حدود 7 تا 10 میلیون تومان برای حضور در نقش زلیخا دریافت کرده که بیش از 20 برابر دستمزد بازیگر یوسف بوده است. به گونه ای که ارزان ترین بازیگر از میان نقش های اصلی سریال مصطفی زمانی، بازیگر مازندرانی نقش یوسف بوده که 200 تا 500 هزار تومان در ماه دریافت می کرده است.

گفته می شود بیشترین هزینه ها صرف نظر از بازیگر، هزینه های گزاف ساخت دکور ها و اجاره وسائل و ادوات فیلمبرداری بوده اند. پیش از این مسئولین ساخت این سریال، بیشترین رقم هزینه تولید آن را 7 میلیارد تومان اعلام کرده بودند که برخی از منابع آگاه معتقدند با توجه به هزینه هایی که در این سریال شده است، این رقم غیر واقعی به نظر می رسد.
در حالی که گمانه زنی های زیادی در مورد هزینه های ساخت این سریال انجام شده، یک منبع آگاه در این مورد به «آینده» گفت: هزینه واقعی سریال 14 میلیارد تومان بوده که 6 و نیم میلیارد آن توسط تلویزیون و مابقی آن از محل کمک هایی از نهاد ریاست جمهوری، یکی از ارگان ها و چند چهره شاخص در مجلس تامین شده است.
وی گفت: هنوز 13-14 قسمت از سریال باقی مانده که در آن برادران یوسف به تپس می آیند و پس از ملاقات با او به کنعان می روند. در بخشی از سریال نیز بر اساس یک روایت غیر معتبر که در منابع دینی تشیع چندان روی آن تاکید نشده، یوسف به امر خدا زلیخا را جوان کرده و با او ازدواج می کند.
در طرح اولیه این سریال، همسر اول و فعلی یوسف به خواستگاری زلیخا می رود، اما این منبع آگاه یادآور شد که به خاطر حساسیت ها ممکن است این اتفاق به نحوی دیگر بیفتد، اما یقینا یوسف زلیخا را به عقد خود در خواهد آورد.
در این حال ناهماهنگی در روند گذشت زمان در این مجموعه تلویزیونی به رغم هزینه های فوق العاده آن موجب اعتراض منتقدین هنری شده است. به گفته آنان، گذشت حدود سی سال در حالی در چهره زلیخا به شدت محسوس است که کمترین اثری در سیمای کنیزان زلیخا یا مادر فرمانروای مصر نداشته است. همچنین در حالی بخشی از موهای یوزارسیف 40 ساله در طول 12سال پس ار آزادی از زندان سفید شده است که چهره مالک مشاور وی یا بنیامین بردار او، تغییر خاصی ننموده است.

منبع: http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=65525


 نوشته شده توسط علی بیدار در پنج شنبه 87/12/1 و ساعت 1:37 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 20
مجموع بازدیدها: 348221
جستجو در صفحه

خبر نامه